معرفی کتاب پلنگ (دختر فریب) | پرویز قاضی سعید

  • نویسنده موضوع Lunika✧
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 12
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

Lunika✧

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
مدیریت تالار
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
3,904
لایک‌ها
14,194
امتیازها
113
محل سکونت
"درون پورتال آتش"
کیف پول من
291,203
Points
70,000,083
سطح
  1. حرفه‌ای
پلنگ (دختر فریب) | پرویز قاضی سعید

سرآغاز داستان:
دیر کرده بود. خیلی دیر. اضطرابی گنگ مثل رودی پرخروش در درونم روان بود. چیزی غریب در درونم همهمه ای تلخ ایجاد می کرد. مانند این بود که یک ظرف بلورین در دلم، در اعماق قلبم می شکند. صدای شکستنش را می شنیدم. تند و بلند چون صدای ریزش آبشار از فراز صخره ای بلند به انتهای یک دره نامعلوم. سیگارم را داخل بخاری دیواری که کنده های هیزم درون آن می سوخت انداختم و از جا برخاستم. تفنگم را که به دیوار آویزان بود، برداشتم اما خیلی زود آن را سرجایش گذاشتم و پشت پنجره رفتم. باران، تند و سیل آسا فرو می ریخت. مه مثل ارواح سرگردان نیمی از جنگل را به کام خود کشیده بود. درختان پیر و کهن زیر شلاق باران سر خم کرده و به نظر می رسید به یکدیگر پناه برده اند. آوای تند و غم انگیز باران روی شیروانی سقف اعصاب را می آزرد. یکبار به نظرم رسید که شبح کسی را در آن مه غلیظ می بینم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Lunika✧
بالا