• مصاحبه اختصاصی رمان کاراکال میگل سانچز کلیک کنید

مصاحبه با کاراکتر « مصاحبه اختصاصی رمان ساغر خونین - نقره توفیق»

  • نویسنده موضوع Lunika✧
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 8
  • بازدیدها 82
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

Lunika✧

مدیر ارشد + مدیر تالار نقد و کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده فعال
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
3,244
لایک‌ها
13,541
امتیازها
113
محل سکونت
"درون پورتال آتش"
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
268,076
Points
4,300
سطح
  1. حرفه‌ای
سلامی از تابستون جهنمیه لعنتی و ع*و*ضی که ای کاش بره دیگه برنگرده به تک‌رمانی‌های عزیز! امروز همراه چهارمین قسمت از مصاحبه با کاراکتر رمان های در حال تایپ ما باشید. خب مهمان این قسمت کسی نیست جز نقره توفیق.

1001495130.jpg

- نقره‌ عزیز خوش اومدی به استودیوی مصاحبه‌ انجمن تک‌رمان.
+ سلام ممنون از دعوتتون. مصاحبه اون هم با یه خلافکار مافیایی! (نیشخند)
- خوب شد بحثش رو پیش کشیدی(خنده)‌ فکر کنم قبل از هر سوالی بهتره بپرسم چه حسی نسبت به شغلت داری و آیا به ترک کردنش فکر کردی؟
+ من با این شغل خو گرفتم، انس گرفتم و تا به هدف نرسیدم، این کلت همیشه مسلحه، زمانی این کلت رو غلاف می‌کنم که به هدف رسیده باشم.
- اوم هدف! اما اگه توسط پلیس دستگیر بشی چی؟ به نظرت راه رسیدن به هدفت یکم زیادی خطری نیست؟
+ پلیس یه مانع بزرگ! اگه دستگیر بشم نمیدونم چی میشه اما برای همین سعی میکنم همیشه کارم رو تمیز و بی‌نقص جلو ببرم. درسته که این راه خیلی خطریه اما من باید به هدفم برسم.
- به نظرت بهتر نیست راه بهتری برای رسیدن به هدفت پیدا کنی؟ فکر نمی‌کنی اگه پدرت قاطی این کارها نمی‌شد الان زندگی بهتری داشتید؟
+ خیلی به این موضوع فکر کردم و مثل خوره به جونِ ذهنم انداختم. (آه پر حسرت) اگه بابام قاطی این کارها نمی‌شد ما زندگی قشنگ‌تر و زیباتری داشتیم، اما نشد، راهش رو ادامه دادم تا انتقام بگیرم از کسایی که زندگی نه چندان خیلی قشنگ، اما آرومم رو ازم گرفتن. (نگاهی پر از نفرت) دنیای جنایت و مافیایی دنیای کاملاً کثیفیه. مثل یک گودال گلی می‌مونه که ناخواسته افتادی توش و هرچه بیشتر دست و پا بزنی بیشتر توش فرو میری.
- اوه انگار هرکاری هم کنم نمی‌تونم از این راه جدات کنم. ولی بذار آخرین تلاشم رو بکنم؛ از کشتن آدم‌ها و یا قاچاق شدن بقیه دخترها عذاب وجدان نمی‌گیری؟
+ (پا روی پا انداختن) من با دونستن همه این‌ها پا به این راه گذاشتم. هیچ حسی ندارم. تا حالا حتی بهشون ذره‌ای رحم یا کمکی نکردم، اما بیش از حد هم قاطی این‌کار نمی‌شم که مبادا عواطف دخترونه‌ام ت*ح*ریک بشه و از راهی که اومدم برم گردونه. چون اون موقع پام لرزیده، یعنی از هدف دور شدم.
- هرچی بگم به هدفت مربوط میشه نه؟(خنده) خب ولی فکر کنم حتی اگه بخوای هم به‌خاطر اشکان نتونی از این راه جدا بشی. حالا که بحثش اومد، چجوری به یه خلافکار اعتماد کردی؟
+ اوه چه سوال عجیبی! اعتماد نداشتم، حتی اون از من به شدت متنفر بود و کناره‌گیری می‌کرد، اما زمانی به خودم اومدم که قلبم به اسارت عشق در اومده بود. ریشه دوونده بود به قلبم و زمانی فهمیدم دیر شده که دیگه تا عمق جونم نفوذ کرده بود. بهم نمی‌خوره احساسی باشم نه؟ (خنده)
- شاید؛ ولی خب عشق دل سنگ رو هم آب می‌کنه!(چشمک) فکر کنم بیشتر ادامه بدم ممکنه هدف بعدیت بشم!(خنده)
+پس بهتره مراقب باشی. همون بهتر که برای مخاطب‌ها مرموز باقی بمونم. (لبخند خبیث و شیطانی)

اوه (خنده) خیلی خب به پایان این مصاحبه می‌رسیم. خیلی خوش‌حالم از این که تا این لحظه همراه ما بودید. امیدوارم از خوندن این رمان زیبا به قلم Fatemeh.fattahi و چهارمین قسمت از ویژه برنامه‌ی « به وقت مصاحبه » ل*ذت برده ببرید. شاد باشید!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : Lunika✧

.zeynab.

مدیر تالار تاریخ ایران و جهان+مشاور نویسندگی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
مشاور انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-16
نوشته‌ها
1,640
لایک‌ها
16,285
امتیازها
113
سن
19
محل سکونت
بوشهر
کیف پول من
101,756
Points
1,594
رمان ساغر خونین واقعا فوق‌العاده با یه قلم عالی و یه نویسنده محشره!
بخش زیادی از داستان رو تک پا*ر*تی خوندم.
اینقدر که فضا واقعی توصیف شده ادم مات رمان میشه.
تو محشری فاطمه جان، موفق باشی گلم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Fatemeh.fattahi

سرپرست بخش کتاب+ مدیر تالار آموزشگاه+مدرس نویسندگی
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدرس انجمن
مشاور انجمن
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین اعلانات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-09
نوشته‌ها
781
لایک‌ها
4,300
امتیازها
73
محل سکونت
ارومیه :)
کیف پول من
66,296
Points
1,314
رمان ساغر خونین واقعا فوق‌العاده با یه قلم عالی و یه نویسنده محشره!
بخش زیادی از داستان رو تک پا*ر*تی خوندم.
اینقدر که فضا واقعی توصیف شده ادم مات رمان میشه.
تو محشری فاطمه جان، موفق باشی گلم.
ممنونم عزیز دلم❤️به پای زیبایی و روان بودن قلم شما نمیرسه.☘️
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Fatemeh.fattahi

..Monella..

مدیر تالار تایپیست + مدیر تالار کتابخانه و موسیقی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
دستیار مدیر
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
تیزریست انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین مسابقات
راهنمای انجمن
دلقک انجمن
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-12
نوشته‌ها
856
لایک‌ها
3,755
امتیازها
73
سن
16
محل سکونت
در یخچال
کیف پول من
53,216
Points
1,192
امضا : ..Monella..

Fatemeh.fattahi

سرپرست بخش کتاب+ مدیر تالار آموزشگاه+مدرس نویسندگی
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدرس انجمن
مشاور انجمن
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین اعلانات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-09
نوشته‌ها
781
لایک‌ها
4,300
امتیازها
73
محل سکونت
ارومیه :)
کیف پول من
66,296
Points
1,314
امضا : Fatemeh.fattahi

..Monella..

مدیر تالار تایپیست + مدیر تالار کتابخانه و موسیقی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
دستیار مدیر
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
تیزریست انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین مسابقات
راهنمای انجمن
دلقک انجمن
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-12
نوشته‌ها
856
لایک‌ها
3,755
امتیازها
73
سن
16
محل سکونت
در یخچال
کیف پول من
53,216
Points
1,192
امضا : ..Monella..

Zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,362
لایک‌ها
18,110
امتیازها
143
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
92,182
Points
10,314
سلامی از تابستون جهنمیه لعنتی و ع*و*ضی که ای کاش بره دیگه برنگرده به تک‌رمانی‌های عزیز! امروز همراه چهارمین قسمت از مصاحبه با کاراکتر رمان های در حال تایپ ما باشید. خب مهمان این قسمت کسی نیست جز نقره توفیق.

مشاهده فایل‌پیوست 47145

- نقره‌ عزیز خوش اومدی به استودیوی مصاحبه‌ انجمن تک‌رمان.
+ سلام ممنون از دعوتتون. مصاحبه اون هم با یه خلافکار مافیایی! (نیشخند)
- خوب شد بحثش رو پیش کشیدی(خنده)‌ فکر کنم قبل از هر سوالی بهتره بپرسم چه حسی نسبت به شغلت داری و آیا به ترک کردنش فکر کردی؟
+ من با این شغل خو گرفتم، انس گرفتم و تا به هدف نرسیدم، این کلت همیشه مسلحه، زمانی این کلت رو غلاف می‌کنم که به هدف رسیده باشم.
- اوم هدف! اما اگه توسط پلیس دستگیر بشی چی؟ به نظرت راه رسیدن به هدفت یکم زیادی خطری نیست؟
+ پلیس یه مانع بزرگ! اگه دستگیر بشم نمیدونم چی میشه اما برای همین سعی میکنم همیشه کارم رو تمیز و بی‌نقص جلو ببرم. درسته که این راه خیلی خطریه اما من باید به هدفم برسم.
- به نظرت بهتر نیست راه بهتری برای رسیدن به هدفت پیدا کنی؟ فکر نمی‌کنی اگه پدرت قاطی این کارها نمی‌شد الان زندگی بهتری داشتید؟
+ خیلی به این موضوع فکر کردم و مثل خوره به جونِ ذهنم انداختم. (آه پر حسرت) اگه بابام قاطی این کارها نمی‌شد ما زندگی قشنگ‌تر و زیباتری داشتیم، اما نشد، راهش رو ادامه دادم تا انتقام بگیرم از کسایی که زندگی نه چندان خیلی قشنگ، اما آرومم رو ازم گرفتن. (نگاهی پر از نفرت) دنیای جنایت و مافیایی دنیای کاملاً کثیفیه. مثل یک گودال گلی می‌مونه که ناخواسته افتادی توش و هرچه بیشتر دست و پا بزنی بیشتر توش فرو میری.
- اوه انگار هرکاری هم کنم نمی‌تونم از این راه جدات کنم. ولی بذار آخرین تلاشم رو بکنم؛ از کشتن آدم‌ها و یا قاچاق شدن بقیه دخترها عذاب وجدان نمی‌گیری؟
+ (پا روی پا انداختن) من با دونستن همه این‌ها پا به این راه گذاشتم. هیچ حسی ندارم. تا حالا حتی بهشون ذره‌ای رحم یا کمکی نکردم، اما بیش از حد هم قاطی این‌کار نمی‌شم که مبادا عواطف دخترونه‌ام ت*ح*ریک بشه و از راهی که اومدم برم گردونه. چون اون موقع پام لرزیده، یعنی از هدف دور شدم.
- هرچی بگم به هدفت مربوط میشه نه؟(خنده) خب ولی فکر کنم حتی اگه بخوای هم به‌خاطر اشکان نتونی از این راه جدا بشی. حالا که بحثش اومد، چجوری به یه خلافکار اعتماد کردی؟
+ اوه چه سوال عجیبی! اعتماد نداشتم، حتی اون از من به شدت متنفر بود و کناره‌گیری می‌کرد، اما زمانی به خودم اومدم که قلبم به اسارت عشق در اومده بود. ریشه دوونده بود به قلبم و زمانی فهمیدم دیر شده که دیگه تا عمق جونم نفوذ کرده بود. بهم نمی‌خوره احساسی باشم نه؟ (خنده)
- شاید؛ ولی خب عشق دل سنگ رو هم آب می‌کنه!(چشمک) فکر کنم بیشتر ادامه بدم ممکنه هدف بعدیت بشم!(خنده)
+پس بهتره مراقب باشی. همون بهتر که برای مخاطب‌ها مرموز باقی بمونم. (لبخند خبیث و شیطانی)

اوه (خنده) خیلی خب به پایان این مصاحبه می‌رسیم. خیلی خوش‌حالم از این که تا این لحظه همراه ما بودید. امیدوارم از خوندن این رمان زیبا به قلم Fatemeh.fattahi و چهارمین قسمت از ویژه برنامه‌ی « به وقت مصاحبه » ل*ذت برده ببرید. شاد باشید!
اغلب کاراکترها وقتی مصاحبه شونو خوندم با تصوری که ازشون داشتم تفاوت داشت
ولی نقره دقیقا همونیه که فکرشو میکردم
این نشون میده شخصیتو خیلی خوب و درست توی ذهنت ساختی😍😍💕
موفق ببینمت نویسنده هنرمند عزیزم Fatemeh.fattahi
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Fatemeh.fattahi

سرپرست بخش کتاب+ مدیر تالار آموزشگاه+مدرس نویسندگی
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدرس انجمن
مشاور انجمن
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین اعلانات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-09
نوشته‌ها
781
لایک‌ها
4,300
امتیازها
73
محل سکونت
ارومیه :)
کیف پول من
66,296
Points
1,314
اغلب کاراکترها وقتی مصاحبه شونو خوندم با تصوری که ازشون داشتم تفاوت داشت
ولی نقره دقیقا همونیه که فکرشو میکردم
این نشون میده شخصیتو خیلی خوب و درست توی ذهنت ساختی😍😍💕
موفق ببینمت نویسنده هنرمند عزیزم Fatemeh.fattahi
قربونت برم گیلاس من🍒🫂مرسی از نظر قشنگت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Fatemeh.fattahi

Zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,362
لایک‌ها
18,110
امتیازها
143
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
92,182
Points
10,314
بالا