• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

دلنوشته های سید علی صالحی

  • نویسنده موضوع 'mobin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 22
  • بازدیدها 725
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

'mobin

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,500
لایک‌ها
20,695
امتیازها
138
کیف پول من
500
Points
0
من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام ري‌را
ميان راه فقط صداي تو نشانيِ ستاره بود
که راه را بي‌دليلِ راه جسته بوديم
بي‌راه و بي‌شمال
بي‌راه و بي‌جنوب
بي‌راه و بي‌رويا


من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام
اسامي آسان کسانم را
نامم را ، دريا و رنگ روسري ترا ، ري‌را
ديگر چيزي به ذهنم نمي‌رسد
حتي همان چند چراغ دور
که در خواب مسافرانْ مرده بودند
من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام آقايان
چرا مي‌پرسيد از پروانه و خيزران چه خبر
چه ربطي ميان پروانه و خيزران ديده‌ايد
شما کيستيد
از کجا آمده‌ايد
کي از راه رسيده‌ايد
چرا بي‌چراغ سخن مي‌گوئيد
اين همه علامت سوال براي چيست
مگر من آشناي شمايم
که به آن سوي کوچه دعوتم مي‌کنيد ؟
من که کاري نکرده‌ام
فقط از ميان تمام نامها
نمي‌دانم از چه " ري‌را " را فراموش نکرده‌ام


آيا قناعت به سهم ستاره از نشانيِ راه
چيزي از جُرم رفتن به سوي رويا را کم نخواهد کرد ؟


من راهِ خانه‌ام را گم کرده‌ام بانو
شما ، بانوْ که آشناي همه‌ي آوازهاي روزگار منيد
آيا آرزوهاي مرا در خواب ني‌لبکي شکسته نديديد
مي‌گويند در کوي شما
هر کودکي که در آن دميده ، از سنگ ،‌ ناله و
از ستاره ، هق‌هقِ گريه شنيده است
چه حوصله‌ئي ري‌را
بگو رهايم کنند ،‌ بگو راه خانه‌ام را به ياد خواهم آورد
مي‌خواهم به جايي دور خيره شوم
مي‌خواهم سيگاري بگيرانم
مي‌خواهم يک‌لحظه به اين لحظه بينديشم


آيا ميان آن همه اتفاق
من از سرِ اتفاق زنده‌ام هنوز !؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin

'mobin

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,500
لایک‌ها
20,695
امتیازها
138
کیف پول من
500
Points
0
حقيقت اين است که من
هرگز
در زندگي
سد راه کسي نبوده ، نيستم ، نخواهم بود
من مي دانم
دير يا زود به ري را خواهم پيوست

چشم به راه من نباشيد
با اين حال
يقين دارم که بعد از مرگ
دوباره باز خواهم گشت
وصيت واژه هاي خود را
براي شما باز خواهم خواند

من اين راه را هزاران بار
با باد رفته و با باران باز آمده ام
مسيري که به منزل سپيده دم مي رسد
و شسته تر از شبنم فروردين است

براي ملاقات با محرمانه ترين ترانه هاي من
نيازي به جست و جوي هيچ جانبي از اين جهان خسته نيست
کافي ست
فقط به خواب گل سرخ اشاره کنيد
به رد پاي پرنده
به بلوغ باد
به بوي باران
حتما به رگه هاي روشني از اردي بهشت خواهيد رسيد

تا ابد
تا ابد
هر شهابي که از سينه آسمان مي گذرد
باردار شعري ست
که من يادم رفته است شکارش کنم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin

'mobin

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,500
لایک‌ها
20,695
امتیازها
138
کیف پول من
500
Points
0
مي‌روي ، برمي‌گردي ، قدم مي‌زني
ما نشسته‌ايم
ما ساکت و خاموش نگاهت مي‌کنيم
انگار بوي کبريت و کبوتر سوخته مي‌آيد
مي‌گويي يک نفر اينجا
اين گل سرخ را بوييده است
يک نفر اينجا بوي بو*س*ه مي‌دهد
يکي از ميان شما خوابِ ستاره ديده است

ما مي‌ترسيم
خاموشيم
نگاهت مي‌کنيم
فقط يکي از ميان ما آهسته مي‌پرسد
سردت نيست ؟
بفرما کنارِ سنگچينِ روشن رويا
همه‌ي ما اهلِ همين حواليِ غمگينيم
نگرانِ آسمانِ اخم‌کرده‌ي بي‌کبوتر نباش
فردا حتما باران خواهد آمد

مي‌روي ، برمي‌گردي ، قدم مي‌زني
مي‌گويي آب در اجاقِ روشن بريزيم
آب در اجاقِ روشن مي‌ريزيم
مي‌گويي ديدنِ روشنايي خوب نيست
شنيدنِ رويا بد است
و باران به خاطر شماست که نمي‌بارد

ما مي‌ترسيم
خاموشيم
نگاهت مي‌کنيم
و ديگر کسي از ميانِ ما
به سنگچينِ روشنِ رويا نمي‌انديشد
به کبوتر و کبريت
به ارغوان و آينه نمي‌انديشد

برمي‌خيزيم ، مي‌رويم ، برمي‌گرديم
و باز بعد از هزار سالِ تمام
ترا و دريا را مي‌شناسيم

برايت بو*س*ه و باران آورده‌ايم
نترس عزيزم ، نترس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin

'mobin

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,500
لایک‌ها
20,695
امتیازها
138
کیف پول من
500
Points
0
بر*ه*نه به بستر بي کسي مردن
تو از يادم نمي روي
خاموش به رساترين شيون آدمي
تو از يادم نمي روي
گريباني براي دريدن اين بغض بي قرار
تو از يادم نمي روي
پي پستوي پنهاني براي بدگماني گريه ها
تو از يادم نمي روي
دفاتري سپيد
زمزمه اي نازا
سر انگشتي آشفته
تو با من چه کرده اي ؟
تو از يادم نمي روي
سفري ساده از تمام دوستت دارم تنهايي
تو از يادم نمي روي
سوزن ريز مکرر باران بر پيچک و ارغوان
تو از يادم نمي روي
بسياري اندوه من از شمارش دما دم دريا
تو از يادم نمي روي
پس به بهانه اي
مثلا انار خانه گل داده است يا نه
براي کودکي هاي کسي ... نامهء سر بسته اي بنويس
امروز مجلس ختم من از مرگ ساده اي ست
تو از يادم نمي روي
امروز سال ياد درگذشت عزلت من است
تو از يادم نمي روي
تو با من چه کرده اي که از يادم نمي روي
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin

'mobin

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,500
لایک‌ها
20,695
امتیازها
138
کیف پول من
500
Points
0
من
تو را لمس کرده ام
من که متبرک ام کرده اند از ترانه هاي شيراز
من که تمامي اين سال ها
يکي لحظه حتي
خواب
به راهم نبرده است

من دست برداشته و
پا بريده توام
تو
ماه ابرينه پوش
من دست خط شفاي سروش

هي دختر خواب هاي بي رخصت
بي تاب هرچه برهنگي
خوشه خزاني انگور
در اين جهان
تنها يکي واژه کافي بود
تا آدمي از تماشاي تو تمام

تو از دعاي کدام حواي گندم پرست
به اين پرده از عطر ملائک رسيده اي ؟
که رسولان هزاره زن
پا به روياي تو شاعر شدند ؟

هي دختر برف هاي هرچه بسيار تشنگي
در اين دقيقه مکشوف
مسير ماه
پر از مويه هاي مکرر من است

هنوز هم بر اين باورم
که پسين يکي از روزهاي دي
من تو را از تخيل خداوند ربوده ام

حالا هرچه پيش تر مي آيم
باز تو دورتر
بر قوس مزار گاه ماه ايستاده اي
من در غياب تو
با سنگ سخن گفته ام
من در غياب تو
با صبح ، با ستاره ، با سليمان سخن گفته ام
من در غياب تو
زخم هاي بي شمار شب ايوب را شسته ام
من در غياب تو
کلمات سربريده بسياري را شفا داده ام
هنوز هم در غياب تو
نماز ملائک قضا مي شود
کبوتر از آرايش آسمان مي ترسد
پروانه از روشنايي گل سرخ هراسان است

بگو کجا رفته اي
که بعد از تو
ديگر هيچ پيامبري از بيعت ستاره با نور
سخن نگفت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin

'mobin

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,500
لایک‌ها
20,695
امتیازها
138
کیف پول من
500
Points
0
من با توام
مي خواهم آغشته عطر تو زندگي کنم
اين رد عطر توست
که از حيرت بادهاي شمالي
شب را به بوي بابونگي برده است
تو کيستي که تاک تشنه
از طعم تو
به تبريک مي ... آمده است
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin

'mobin

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,500
لایک‌ها
20,695
امتیازها
138
کیف پول من
500
Points
0
می ‌خواستم چشم ‌های تو را ببوسم
تو نبودی ، باران بود
رو به آسمان بلند پر گفت ‌و گو گفتم :
تو نديديش ؟!

و چيزی ، صدايی
صدايی شبيه صدای آدمی آمد
گفت : نامش را بگو تا جست‌ و جو کنيم

نفهميدم چه شد که باز
يک هو و بی ‌هوا ، هوای تو کردم
ديدم دارد ترانه ‌ای به يادم می ‌آيد

گفتم : شوخی کردم به خدا
می‌ خواستم صورتم از لمس لذيذ باران
فقط خيس گريه شود
ورنه کدام چشم
کدام بو*س*ه
کدام گفت ‌و گو ؟!
من هرگز هيچ ميلی
به پنهان کردن کلمات بی ‌رويا نداشته‌ ام !
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin

'mobin

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,500
لایک‌ها
20,695
امتیازها
138
کیف پول من
500
Points
0
دير مي‌شود
کاري بايد کرد
برف
راه را پوشانده است
باد مثل هميشه نيست
تا هوا روشن است
بايد از اين ظلمت بيهوده بگذريم
دارد دير مي‌شود
من خواب ديده‌ام
تعلل
سرآغاز تاريکي مطلق است
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin

'mobin

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,500
لایک‌ها
20,695
امتیازها
138
کیف پول من
500
Points
0
مرگ را حقير مي کنند ، عاشقان
زندگي را بي نهايت
بي آنکه سخني گفته باشند جز چشمهايشان

فراتر از حريم فصول مي ميرند
بي نشان
در فصلي بي نام
بي صدا ، ترانه مي شوند بر ل**ب ها

در اوج مي مانند
همپاي معراج فرشتگان
بي آنکه از پاي افتاده باشند از زخمهايشان
عاشقان ايستاده مي ميرند
عاشقان ايستاده مي مانند
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin

'mobin

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,500
لایک‌ها
20,695
امتیازها
138
کیف پول من
500
Points
0
حالم خوب است
هنوز خواب مي بينم ابري مي آيد
و مرا تا سر آغاز روييدن بدرقه مي کند
تابستان که بيايد نمي دانم چند ساله مي شوم
اما صداي غريبي مرتب مي خوانَدم
تو کي خواهي مرد !؟
به کوري چشم کلاغ ؛ عقابها هرگز نمي ميرند
مهم نيست
تو که آن بيد ل**ب حوض را به خاطر داري
همين امروز غروب
برايش دو شعر از نيما خواندم
او هم خم شد بر آب و گفت :
گيسوانم را مثل «ري را» بباف
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin
بالا