متون موسیقی

  • نویسنده موضوع Aseman♡
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 223
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,708
لایک‌ها
17,584
امتیازها
114
محل سکونت
میان یه عالمه رویا
کیف پول من
675
Points
10
جایگاه «گوشه» در موسیقی کلاسیک ایرانی (I)

اهمیت گوشه

گوشه را شاید بتوان کاملترین – کوچکترین جز ردیف موسیقی ایرانی دانست. به نظر می آید مفهوم و ساختار گوشه از مهمترین عواملی است که موسیقی ایرانی را از موسیقی های عربی و ترکی متفاوت می کند. با آنکه ساختارهایی مشابه گوشه در موسیقی کلاسیک آذری وجود دارد (دورینگ، ایرانیکا) اما مفهوم گوشه – با رعایت همه ی ساختارهایش – احتمالن فقط در موسیقی کلاسیک ایرانی وجود دارد. برخورد موسیقی دان کلاسیک ایرانی با دستگاه و مقام یا مایه از راه گوشه انجام می شود.

بدون آشنایی با ویژگی های گوشه، اجرای موسیقی دستگاهی ایران مشخص نمی شود و نیز بدون نشان دادن ویژگی های گوشه در یک اجرا (چه بداهه و چه از پیش ساخته) نمی توان آن اجرا را در ژانرای موسیقی دستگاهی دانست، در حالی که در دیگر ژانراهای موسیقی ایرانی مانند موسیقی محلی و موسیقی مردم پسند، بدون توجه به ساختارهای گوشه ها می توان موسیقی ایرانی تولید کرد.

در موسیقی دستگاهی همچنین گوشه می تواند از مهمترین عواملی باشد که موسیقی کلاسیک ایرانی را از موسیقی محلی متفاوت می کند. با آنکه نغمه هایی در موسیقی های محلی ایران همانند گوشه ها وجود دارند و بسیاری از گوشه های ردیف نیز نغمه هایی تولید شده در منطقه های مختلف ایران بوده اند اما نوع کارکرد موسیقیدان کلاسیک ایرانی با گوشه از لحاظ گسترش، فرود، ایست، مایه گردانی، ترتیب و آهنگسازی با نوع کارکرد آن در موسیقی محلی که – معمولن فقط به عنوان یک نغمه استفاده می شود – متفاوت است.

از سویی برخی گوشه ها با قابلیت بداهه پردازی فضایی بزرگ و سیال به وجود می آورند و از سوی دیگر پرداختن به ویژه گی هایی که بایسته است تا شخصیت گوشه را بنماید، باعث محدودیت هایی در بداهه پردازی می شود. ترتیب گوشه ها در موسیقی کلاسیک ایرانی یک دستگاه را نشان می دهد اما ترتیب نغمه ها در موسیقی محلی در فضایی بازتر می تواند صورت گیرد. به نظر می آید گوشه ها در گذشته (پیش از نظام موسیقی دستگاهی)‌ در فضای سیال تری اجرا می شده اند.

این سیالی هم در نوع گسترش گوشه ها، هم در ترتیب اجرای آنها و به ویژه در گوناگونی بیشتر مقام گردانی بوده است. مهدی قلی خان هدایت گفته است: “اخیرا باز اساتیدی پیدا شدند، آنچه در دست داشتند به قالب هفت دستگاه ریختند و جلو تتبع اهل فن حصاری کشیدند، هر دستگاه را به اسم آوازی خواندند و قطعاتی را ضمیمه هر دستگاه کردند […] هر دستگاه مجموعه ای از عده ای آواز و نغمه و گوشه است در کمال پریشانی و در عین حال شامل مًدل های ممتاز و موضوعات مطبوع. (اسعدی ۱۳۸۵: ۲۱۳)

گوناگونی گوشه ها

معمولن نخستین گوشه ی هر دستگاه یا آواز، «درآمد» به معنی «ورود» نام دارد اما نه همیشه. مثلن آواز ابوعطا در ردیف میرزا عبدلله-برومند با گوشه ی رامکلی آغاز می شود و دستگاه های نوا و همایون با چهارمضراب آغاز شده اند (ردیف میرزا عبدلله ۱۳۸۳).

درآمد، مقام و اشل صوتی اولیه ی یک دستگاه را نشان می دهد که معمولن – و نه همیشه – گوشه های دیگر نیز در پایان به این مقام/مایه فرود می آیند. باید یادآور شد که دستگاه مجموع چند مقام است و مقام مادر یا مقامی که بیشتر گوشه ها به آن باز می گردند همان مقام گوشه ی درآمد است.


انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Aseman♡

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,708
لایک‌ها
17,584
امتیازها
114
محل سکونت
میان یه عالمه رویا
کیف پول من
675
Points
10
جایگاه «گوشه» در موسیقی کلاسیک ایرانی (II)

ردیف های مکتب خانواده ی فراهانی با روایت های گوناگون کمتر از ۴۰۰ گوشه دارند مانند ردیف سازی میرزا عبدلله (نزدیک به ۲۵۰ گوشه به روایت برومند و نزدیک به ۳۹۰ گوشه به روایت منتظم لحکما) و ردیف آوازی عبدلله دوامی ( ۱۸۸ گوشه) و محمود کریمی (نزدیک به ۲۲۳ گوشه). واژه ی ”نزدیک” برای آن است که در نام گذاری بعضی گوشه ها اختلاف نظرهایی وجود دارد مثلن گوشه ی رضوی دستگاه شور در ردیف محمود کریمی به روایت ارفع اطرائی دارای بخش های نغمه، تحریر جواد خوانی و فرود است (اطرائی، ،۱۳۶۹ ۸-۱۰) اما در روایت مسعودیه با دو نام و دو گوشه ی متفاوت مشخص شده اند:‌ یکی «رضوی» و دیگری «رضوی با تحریر جوادخانی» (مسعودیه،‌ ۶،۲۵۳۶-۸) یا اینکه در روایت ارفع اطرائی گوشه هایی وجود دارند (مانند درآمد نوع دیگر در ماهور صفحه ی ۱۵۸ ) که در کتاب محمد تقی مسعودیه وجود ندارند.

ردیف آوازی حاتم عسگری فراهانی بیش از ۸۰۰ گوشه دارد (ایرانیکا، دورینگ) ردیف آوازی حسن کسایی نیز بیش از ۳۰۰ گوشه دارد.

رنگ های پایانی دستگاه ها را معمولن گوشه نمی نامند اما جز ردیف به حساب می آیند. رنگ ها کمتر به صورت الگویی برای بداهه پردازی استفاده شده اند.

گوناگونی «شخصیت و هویت» گوشه ها آن اندازه زیاد متنوع است که به سختی می توان واژه ی “گوشه” موسیقی کلاسیک ایرانی را چنان تعریف کرد که همه را شامل شود. مثلن در دستگاه ماهور گوشه می تواند شامل یک ملودی (مانند محیر) یا چند ملودی (مانند آذربایجانی) باشد. گوشه می تواند فراتر رفته و سیر کامل مقام را شامل شود (مانند عراق و راک). گوشه می تواند ریتمیک (مانند زنگوله و کرشمه) یا آزاد از ریتم (مانند نیشابورک) باشد یا ترکیبی از بخش های ریتمیک و آزاد (مانند دلکش). گوشه می تواند دارای یک انگاره ی مشخص باشد (مانند مرادخانی) یا آنکه شخصیت اش را در سیر فراز و فرود با چهار سازه ی اصلی “آغاز”، “شاهد”، “ایست” و “پایان” (مانند نیریز) نشان دهد و دارای یک انگاره ی یکسان نباشد
بعضی از گوشه ها با حالت یکسان در دستگاه های گوناگون در مقام های مختلفی می توانند اجرا شوند مانند بسته نگار، زنگوله، نغمه و کرشمه اما بعضی گوشه ها مانند عشاق گرچه در بیش از یک دستگاه وجود دارند اما همیشه مقام یکسانی دارند.

هرمز فرهت واژه ی “تکه” را برای گروهی از گوشه ها به کار می برد که می توانند در همه ی دستگاه ها اجرا شوند، ملودی و یا فرم ریتمیک تقریبن ثابتی دارند و با بداهه نوازی نمی توان این ویژه گی ها را زیاد تغییر داد. همچنین تکه ها دارای مقام مشخصی نیستند و می توانند در مقام های گوناگون دستگاه ها اجرا شوند. او تکه ها را به دو گروه ریتمیک (کرشمه، بسته نگار، نغمه، زنگوله و دوتا یکی) و بدون ریتم (حزین، دوبیتی، جامه دران و مثنوی) تقسیم می کند. تکه های ریتمیک معمولن سازی هستند و کمتر در ردیف های آوازی استفاده می شوند. (فرهت ۱۹۹۰: ۱۰۹-۱۱۲)


انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Aseman♡

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,708
لایک‌ها
17,584
امتیازها
114
محل سکونت
میان یه عالمه رویا
کیف پول من
675
Points
10
جایگاه «گوشه» در موسیقی کلاسیک ایرانی (III)


ژان دورینگ گوشه
را به سه گروه تقسیم می کند: ۱- شاه گوه ها: گوشه های بزرگی که دارای درآمد و دیگر بخش ها (مانند فرود) هستند و می توانند دارای چند مقام باشند ۲- گوشه هایی که یک بخشی هستند اما بیشتر از یک ملودی یا انگاره دارند ۳- گوشه هایی که تنها یک انگاره یا ملودی کوچک دارند. دورینگ تنها شاه گوشه ها را دارای قابلیت آن می داند که بتوان با استفاده از آنها -بدون استفاده از دیگر گوشه ها- در فرم های گوناگون (چهارمضراب،‌ تصنیف) قطعه ها ی ریتمیک ساخت (ایرانیکا:‌ مقاله ی گوشه) اما شاه گوشه های دستگاه های گوناگون را نامگذاری نکرده است.

آرش محافظ گوشه را با ملودی-الگو که بعضی نظریه پردازان به کار می برند یکسان نمی داند. یک گوشه ی ردیف های موجود می تواند در برگیرنده ی تنها یک یا چند ملودی الگو باشد (محافظ،‌ ۱۳۹۰). تفاوت اصلی گوشه نسبت به ملودی آن است که ملودی همیشه از ترتیب مشخصی از تعدادی نغمه با فاصله زمانی و ترتیب مشخص به وجود می آید.

هر گونه تغییر در ترتیب و زمان بندی نغمه های یک ملودی آن را دگرگون می کند و ملودی نوینی به وجود می آورد اما صداها در فضای گوشه شناور هستند و بسیاری از گوشه ها را می توان با گوناگونی فراوانی اجرا کرد (به ویژه گوشه های درآمد) چون بیشتر گوشه ها “انعطاف پذیر” (واژه ی مورد استفاده ی داریوش طلایی) هستند.

انعطاف پذیری و شناوری گوشه ها تا آن اندازه بوده که بعضی گوشه ها مانند شوشتری می توانسته اند به یک دستگاه یا آواز تبدیل شوند (نتل ۱۹۸۷: ۱۱). اجراهایی وجود دارند که گوشه هایی مانند شوشتری همایون (“آذرکیمیا” از پرویز یاحقی و” راز و نیاز” با آهنگسازی حسین علیزاده) یا حسینی شور (“شش قطعه برای سنتور” از بهنام مناهجی) را مانند یک دستگاه اجرا کرده اند و خود به صورت یک برنامه ی کامل به وجود آمده و تنظیم شده اند (یعنی نیمی از یک سی دی یا یک سوی نوار کاست مربوط به آنهاست). به نظر می آید بعضی گوشه ها پیشتر مستقل بوده و سپس با به وجود آمدن نظامدستگاهی به مقام های دیگری پیوسته اند مانند عراق و راک که در تصنیف های قدیمی همیشه مستقل بوده اند (نگ: پایور،‌ ۱۳۷۵: تصنیف های ماهور).

شاید تغییر نام های مقام های قدیم و شعبه های آنها در طول زمان،‌ تبدل شدن مقامی به یک گوشه/نغمه و نغمه ای به یک دستگاه تا اندازه ای نیز به این انعطاف پذیری و دگرگون شدن سلیقه ها ربط داشته باشد و نه فقط به شکست های تاریخی. بسته شدن و انجماد ردیف که حاصل آن دگرگون شدن نام ها،‌ فواصل و تغییرات بنیادی است «به نظر می آید که پدیده ای نو باشد» (توکلی ۱۳۹۳). “در دوران میرزا عبدلله و آقا حسینقلی نیز مفهوم ردیف در ذهن موسیقی دانان نه به عنوان پدیده ای منجمد و بسته،‌ بلکه به مثابه ی پدیده ای منعطف و حداقل نیمه بسته،‌ بوده …” (اسعدی،‌ ۱۳۸۵ ،‌ ۳۴)

شخصیت گوشه ها

در نهایت شخصیت ویژه ی گوشه است که باید در هر اجرا (چه انعطاف پذیر بودن و چه ثابت بودن) خود را نشان دهد. این شخصیت پردازی می تواند از نظر زمانی کوتاه یا بلند باشد مثلن گوشه ی شوشتری را می توان در مدتی بلند (مثلن ۲۰ دقیقه) یا در مدتی کوتاه (مثلن دو دقیقه) اجرا کرد اما سازه ها و مرزهایی در این نمودن (عرضه) وجود دارند که باید آشکارا شخصیت گوشه را نشان دهند.


انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Aseman♡

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,708
لایک‌ها
17,584
امتیازها
114
محل سکونت
میان یه عالمه رویا
کیف پول من
675
Points
10
جایگاه «گوشه» در موسیقی کلاسیک ایرانی (IV)


هرمز فرهت ویژگی های گوشه را وابسته به پنج سازمایه (شاخص) می داند:‌ پایان (فرهت،‌ پایان و نه «شاهد» را برابر تانیک در موسیقی غربی دانسته)،‌ آغاز،‌ ایست،‌ شاهد و متغیر. متغیر می تواند در بسیاری از گوشه ها وجود نداشته باشد و از چهار سازه ی نخست،‌ دو یا سه تایشان می توانند در یک گوشه مشترک باشند. مثلن گوشه ی درآمد شور می تواند دارای آغاز،‌ شاهد و پایان یکسانی باشد و از متغیر نیز استفاده نکند.

هومان اسعدی ایست ها را چهار گونه می داند که به ترتیب کم شدت به پر شدت “تعلیقی،‌ موقت،‌ قطبی و قطعی” نامگذاری کرده است. (اسعدی،‌ ،‌۱۳۸۲ ۴۹)

آرش محافظ دو اصطلاح دیگر را برای شخصیت گوشه پیشنهاد کرده است: “نمایان” برای درجاتی چون دو در شور سل و فا در سه گاه لا کرن و “محسوس” که “می تواند با شاهد نه الزامن نیم پرده،‌ که هر فاصله ای باشد برای درجاتی چون سیِ زیرِ شاهد در ماهور دو،‌ فای زیر شاهد در نوای سل.” (محافظ ۱۳۹۰: ۱۱۰)

نام گوشه ها

گوشه ی درآمد در همه ی دستگاه ها و آوازها وجود دارد و معمولن اولین یا دومین گوشه است.

دیگر نام های گوشه ها گوناگونی معنایی بسیاری دارند: نام شهرها (زابل،‌ اصفهان،‌ بیات شیراز،‌ شوشتری،‌ آذربایجانی)،‌ نام های قطعه های موسیقی قدیم یا شخصیت های تاریخی و افسانه ای (خسروانی،‌ تخت طاقدیس،‌ گرایلی،‌ لیلی و مجنون)،‌ نام قوم های ایرانی یا غیر ایرانی (گیلکی،‌ بیات کرد،‌ راک هندی،‌ بختیاری)،‌ مربوط به چگونه گی ساختار تئوری گوشه مثلن نسبت به مقام مادر مانند پایین آمدن (یا شکسته شدن) درجه ی سوم در گوشه ی “شکسته” و تبدیل درجه ی ششم از نمایان به شاهد در “مخالف” که در مخالف بودن با نقش آن در درآمد است (نتل ۱۹۸۷: ۲۷)،‌ مربوط به فرمهای شعری (دوبیتی،‌ مثنوی)،‌ نشانگر احساسها (مویه،‌ سوز و گداز،‌ غم انگیز،‌ طرب انگیز)،‌ مربوط به شخصیت های دینی یا پیروان آنها (گبری،‌ مسیحی،‌ حسینی)،‌ نام شخصیت هایی که احتمالن سازنده ی آن گوشه بوده اند (مراد خانی،‌ راک عبدلله،‌ حسن موسا،‌ خلیل خانی) و بسیاری دیگر نام هایی هستند که ر*اب*طه ی مستقیم موسیقایی ندارند مانند خارا (نوعی سنگ)،‌ زیرافکند (انداختن چیزی مانند قالی)،‌ صفا (روشنی و صافی)
(نتل،‌ ۲۷-۲۸،‌ ۱۹۸۷).

یا گوشه هایی که نام اشان معنی دیگری ندارد و در فرهنگ های لغت به معنی “مقام موسیقی” یا “اصطلاح موسیقی” آورده شده اند (مانند سلمک و بوسلیک). نام بعضی گوشه ها بسیار قدیمی هستند (خسروانی،‌ گردانیه)‌ اما گواهی بر مشترک بودن نغمه و مقام آن ها با موسیقی پیش از اسلام وجود ندارد و بسیار احتمال دارد که دگرگون شده باشند.


انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Aseman♡

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,708
لایک‌ها
17,584
امتیازها
114
محل سکونت
میان یه عالمه رویا
کیف پول من
675
Points
10
جایگاه «گوشه» در موسیقی کلاسیک ایرانی (V)



استفاده از گوشه در اجرا

الف- در بداهه نوازی

همه ی گوشه های ردیف قابلیت بداهه نوازی ندارند. بعضی گوشه های ریتمیک مانند رنگ ها در حقیقت یک قطعه ی ثابت هستند که معمولن اجرای آنها همیشه یکسان است و تغییر در نوع اجرای آنها تنها محدود به کم و زیاد کردن تکنیک هایی می شود که ملودی را دگرگون نکند (مثلن اجرای دوبلنت به جای تک نت،‌ اجرا در اکتاوی بم تر یا زیرتر یا اجرای یک پاساژ در بین دو ملودی).

حذف یا گسترش ملودی ها در اجرای این رنگ ها معمول نیست (مقایسه کنید اجرای رنگ “ضرب اصول” فرامرز پایور در آلبوم “ضرب اصول” را با اجرای گروه عارف با تنظیم پرویز مشکاتیان در کنسرت گروه عارف در سال ۱۳۸۶).

اما اگر بداهه نوازی در موسیقی دستگاهی را نوعی واریاسیون بدانیم پس از دید تئوریک نیز گسترش یا دگرگونی رنگ ها نیز بدون لطمه زدن به محتوای اصلی و شخصیت اشان امکان ناپذیر نیست (نگاه کنید به “گرایلی شستی و هشتری” از پرویز مشکاتیان،‌ کتاب “گل آوا”،‌ ص ۷ و ۸) چهارمضراب های ردیف نیز معمولن بسیار مفصل تر اجرا می شوند نه دقیقن به همان شکل ردیف ها مگر آنکه هدف اجرای مو به موی چهارمضراب روایت کننده ی آن باشد.

تکه های ریتمیک نیز در بداهه پردازی معمولن با تغییر کم یا بدون تغییر اجرا می شوند. می توان فاصله ی بین جمله ها را کمتر یا بیشتر کرد یا سرعت اجرا را کم و زیاد کرد. اما دیگر گوشه ها رانوازنده یا خواننده می تواند با ذوق خود کم یا زیاد دگرگون کند چه در ساختار اجرایی و چه در مدت اجرا.

به طور کلی به نظر می آید که موسیقی دانان کلاسیک ایرانی بیشتر بداهه پردازی را مربوط به گوشه های غیر ریتمیک می داند و به ویژه در مورد چهارمضراب ها و رنگها ترجیح بر آن است که یا اصل آن را بنوازند یا تغییر کمی در ساختار آن ایجاد کنند و یا اصلن چهارمضراب یا رنگ نوینی بیافرینند. در این میان استثناهایی نیز وجود دارند مانند استفاده ی چهارمضراب نوا در بخش عشاق چهارمضراب دشتی ساخته ی فرامرز پایور (سی قطعه چهارمضراب،‌ ۵۵) و استفاده از بخشهایی از چهارمضراب بیات کرد حبیب سماعی در آغاز همان چهارمضراب یا واریاسیون رنگ گرایلی در آلبوم نوبانگ کهن ساخته ی حسین علیزاده.

ب- در آهنگسازی

در فرم های کلاسیک آهنگسازی موسیقی کلاسیکایرانی (پیش درآمد،‌ چهارمضراب،‌ ضربی،‌ رنگ و تصنیف) معمولن بسته گی به سبک آهنگساز یا ازگوشه ها به طور روشن استفاده می شود و می توان مشخص کرد که کدام بخش،‌ کدام گوشه است (مانند تصنیف مرغ سحر از مرتضا نی داوود که به ترتیب گوشه های درآمد،‌ گشایش،‌ شکسته،‌ دلکش و خاوران را استفاده کرده است و چهار مضراب ماهور درویش خان که در آن به ترتیب گوشه های درآمد،‌ گشایش،‌ فیلی،‌ دلکش و خاوران مشخص هستند) یا اینکه استفاده از گوشه ها در فضایی که ترکیبی از گوشه های نزدیک به هم (از نظر ساختاری) است انجام می شود و بخش هایی می توانند نشانگر بیش از یک گوشه باشند مانند تصنیف دائم مه من از درویش خان (پایور ۱۳۷۵: ۲۶۱) و چهارمضراب ماهور از ابولحسن صبا برایسنتور (صبا ۱۳۸۳: ۱۲۹)


انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Aseman♡
بالا