• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

دلنوشته حالِ پریشان| شکوفه فدیعمی کاربر انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

شکوفه فدیعمی☆

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-12-10
نوشته‌ها
321
لایک‌ها
2,623
امتیازها
73
کیف پول من
5,365
Points
383
۲۰۲۳۱۰۲۶_۱۲۴۳۲۹.png
•° دلنوشته‌ : حالِ پریشان
•° نویسنده: شکوفه فدیعمی

حال درون اگر پریشان بشود، به کجا باید رفت؟
به درو دشت و چمن یا گل و گلزارو دمن؟!
اصلاً این حال پریشان را به که باید گفت؟
به آدمک‌های دَغل باز... .
همان آدمک‌هایی که برای پریشانی غمت حتّی تر هم خورد نمی‌کنند؟!
یا به آدمک‌های که بر پیشانی خود برچسب آشنا و دوست زده‌اند باید گفت؟!
هه... چه مضحک است وقتی که می‌فهمیم سنگین‌ترین ضربه‌ها را فقط خود آنان به ما زده‌اند؛ وگرنه غریبه چه می‌داند زخم و پریشانی ما در زندگی کجاست که بی‌رحمانه روی آن نمک بپاشد.



#شکوفه_فدیعمی
#دلنوشته_حالِ_پریشان
#کاربر_انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

آخرین ویرایش:
امضا : شکوفه فدیعمی☆

شکوفه فدیعمی☆

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-12-10
نوشته‌ها
321
لایک‌ها
2,623
امتیازها
73
کیف پول من
5,365
Points
383
۲۰۲۳۱۰۲۶_۱۴۰۸۰۰.png
•° دلنوشته‌ : حالِ پریشان
•° نویسنده: شکوفه فدیعمی

زندگی، آیا می‌دانی که بر گلوی بی‌قرارم بغضی همانند سنگ مهمان شده است؟
کاش می‌دانستی که این سنگ آن‌قدر بر گلویم سنگینی می‌کند که توان نفس کشیدن رو از من در این زندگی فانی گرفته و دیگر قادر به تلاش دوباره‌ به نفس کشیدن در جانم نمانده و این چه‌قدر برای من تلخ است، آن هم به تلخی زهر... .
چون هر رهگذری که مرا در مسیر خود بیند به طور آشکارا غم من را می‌فهمد و با فهمیدن به حال غم‌زده‌ی من بی‌پروا قهقه‌کنان می‌خندد و من با شنیده شدن هر قهقه‌ی رهگذر... قلب مغمومِ من گرفته‌ و گرفته‌تر می‌شود؛ چون به تازگی پی می‌برم که این زندگی آن‌قدر هم که می‌گفتن مهربان و دل رحم نبود و باید همانند طفل مسکین خودم را در آ*غ*و*ش بکشم و به خودم دلداری بدهم؛ ولی باز مثل همیشه این خودآرامی‌ها با من نساخت و دوباره مهمان ناخوانده‌‌ی همیشگی‌ام برگلویم پدیدار شد و چشم‌های غم‌زده‌ی من را برای هزارمین بار مملو از اشک کرد... دِگر هیچ چیز نمی‌تواند مانع لغزش اشک‌های لجبازم بشود به جزء لبخند تو... پس زندگی، لطفاً به من لبخند بزن و چشم‌هانم را از اشک شوق پُر کن.


#شکوفه_فدیعمی
#دلنوشته_حالِ_پریشان
#کاربر_انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : شکوفه فدیعمی☆

شکوفه فدیعمی☆

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-12-10
نوشته‌ها
321
لایک‌ها
2,623
امتیازها
73
کیف پول من
5,365
Points
383
۲۰۲۳۱۰۲۶_۱۲۴۳۰۸.png
•° دلنوشته‌ : حالِ پریشان
•° نویسنده: شکوفه فدیعمی


کلمات... آزارنده‌ترین چاقوی بُرنده‌ایی هستند که می‌توانند بر قلب انسان‌ها زخمِ عمیق و پر از دردی به جا بگذارند.
می‌ترسم... من از این نوع زخم‌ها به شدت می‌ترسم؛ چون زخم‌ خورده‌هاش همیشه به تلخی زهر راجب آن می‌گویند که:
- زخم‌ کلمات از آن نوع زخم‌های بچّه پرروهای هستش که هیچ‌گاه فراموش نمی‌شود و درد‌آورتر از همه اینکه این زخم هیچ‌وقت ترمیم نمی‌شود و همیشه بر قلبت حک خواهد شد. چه در خواب... چه در بیداری، کلمات ثانیه به ثانیه تو را یاد آور این درد خواهد کرد. آن‌قدر که بی‌اراده غرقش بشوی و تا پلک روی هم باز کنی می‌‌ببینی که نفسی برایت به جا نمانده است و به اجبار تسلیم موج‌های خروشان دریا شده‌ایی...


#شکوفه_فدیعمی
#دلنوشته_حالِ_پریشان
#کاربر_انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : شکوفه فدیعمی☆
بالا