به دنیا که آمدی
روز و ماه و سالش را
در شناسنامه ام نوشتم ..
اینجا کنار نامت
هزار و سیصد و هفتاد و سه سبزه روییده..
همان جوانه های عشقی که از قلبم بیرون زده اند..
ای که بر روی چمنهای شناسنامه ام دراز کشیده ای
یا آنجا در گوشه قلبم نشسته ای..
بیرون بیا تا با هم جشن بگیریم..
نزدیکتر بیا
دستت را به من بده و نگاهم کن ..
این گامهای سبزت ..
چشمان سبزت ..
و این تنت که دوباره شکوفه زده ..
اینها همه نشانه اند..
اینکه تو همان بهاری هستی که سالها پیش
به عشق من انسان شدی..!!
روز و ماه و سالش را
در شناسنامه ام نوشتم ..
اینجا کنار نامت
هزار و سیصد و هفتاد و سه سبزه روییده..
همان جوانه های عشقی که از قلبم بیرون زده اند..
ای که بر روی چمنهای شناسنامه ام دراز کشیده ای
یا آنجا در گوشه قلبم نشسته ای..
بیرون بیا تا با هم جشن بگیریم..
نزدیکتر بیا
دستت را به من بده و نگاهم کن ..
این گامهای سبزت ..
چشمان سبزت ..
و این تنت که دوباره شکوفه زده ..
اینها همه نشانه اند..
اینکه تو همان بهاری هستی که سالها پیش
به عشق من انسان شدی..!!