من این پائین نشستم سرد و بی روح
تو داری می رسی به قله ی کوه
داری هر لحظه از من دور میشی
ازم دل میکنی.. مجبور میشی!!
تا مه راهو نپوشونده نگام کن
اگه رو قله سردت شد صدام کن
یه رنگ ِ مــُـرده از رنگین کمونم..
من این پایین نمیتونم بمونم !
خودم گفتم که تلخه روزگارت!
من و بیرون بریز از کوله بارت
دلم می مُـرد و راه ِ بغض و سد کرد
به خاطر خودت دستاتو رد کرد
منم اونکه تو رو داده به مهتاب !
کسی که روتو می پوشونه تو خواب
کسی که واسه آ*غ*و*ش ِ تو کم نیست
می خوام یادم بره.. دست خودم نیست
با چشم ِ تر اگه تو مه بشینی
کسی شاید شبیه من ببینی..
تا مه راه و نپوشونده نگام کن
اگه رو قله سردت شد صدام کن
یه رنگ ِ مــُـرده از رنگین کمونم..
من این پایین نمیتونم بمونم. . .
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان