معرفی کتاب کتاب یه نفر مثل تو از ویدا چراغیان

ساعت تک رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,545
لایک‌ها
18,498
امتیازها
143
کیف پول من
94,611
Points
10,603
کتاب یه نفر مثل تو، رمانی فارسی است که به‌ همت ویدا چراغیان نوشته شده. این کتاب که جایزه‌ی اولین دوره‌ی جشنواره‌ی لیلی در بخش نوقلم را دریافت کرده، درباره‌ی زوایای گوناگون زندگی عاشقانه‌ی دختری به‌ نام پرستو است. پرستو، خاطره‌ی خوبی از پدرش نداشته و به‌ واسطه‌ی ر*اب*طه‌ای عاشقانه با مرد میان‌سال همسایه، نسبت‌ به مردان بی‌اعتماد شده. او در گیرودار این احساسات با رامین آشنا می‌شود که مردی جوان بوده و به جهانی کاملاً متفاوت تعلق دارد.

درباره‌ی کتاب یه نفر مثل تو
ویدا چراغیان، در کتاب یه نفر مثل تو، داستان زندگی پرستو را روایت می‌کند. پرستو برای شرکت در مراسم عروسی یکی از دوستان نزدیکش به گل‌فروشی می‌رود تا یک سبد گل خریداری کند. او در این حین با مردی آشنا می‌شود که به تهیه‌ی سبدهای گل مشغول است و با رفتار و برخورد آزاردهنده‌ی خود موجب ناراحتی پرستو می‌گردد. به همین خاطر، پرستو هزینه‌ی گل را پرداخت کرده و به‌سرعت از مغازه بیرون می‌رود. اما چالش‌های داستان از جایی آغاز می‌شود که در مراسم عروسی، او را مجدداً ملاقات می‌کند و درمی‌یابد که مرد گلفروش، رامین، یکی از دوستان نزدیک داماد است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,545
لایک‌ها
18,498
امتیازها
143
کیف پول من
94,611
Points
10,603
خواننده در ادامه متوجه می‌شود که برداشت‌های پرستو، تحت‌تأثیر گذشته‌ی او و تجربیاتی است که با مردان پشت سر گذاشته. او هرگز ر*اب*طه‌ی خوشایندی با پدرش نداشته و این مسئله او را نسبت‌ به مردان بی‌اعتماد کرده. افکار و احساسات او به علت دلبستگی به مرد همسایه، که از قضا هم‌سن‌وسال پدرش است، تشدید می‌شود. پرستو که در کودکی، دنیای پاکش را از دست داده، دیدگاه بدبینانه‌ای نسبت‌ به رامین پیدا می‌کند و تمامی رفتارها و برخوردهای او را آزاردهنده می‌یابد.

از طرف دیگر، رامین متعلق‌ به دنیای متفاوتی بوده و خلق‌وخوی شیطنت‌آمیزی دارد. زندگی لوکس و پرتجمل او در تضاد با تشویش‌ها و نگرانی‌های پرستو قرار می‌گیرد. با این حال، تلاش می‌کند تا وارد زندگی او شده و در قلبش جا باز کند.

داستان عاشقانه‌ی پرستو و رامین، با دیگر شخصیت‌های داستان تداخل پیدا کرده و پستی‌ها و بلندی‌های زیادی را رقم می‌زند. کتاب یه نفر مثل تو، که جایزه‌ی اولین دوره‌ی جشنواره‌ی لیلی در بخش نوقلم را از آن خود کرده، توسط انتشارات آئی‌سا منتشر شده.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,545
لایک‌ها
18,498
امتیازها
143
کیف پول من
94,611
Points
10,603
کتاب یه نفر مثل تو برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب به دوستداران داستان‌های عاشقانه و طرفداران رمان‌های فارسی توصیه می‌شود. همچنین مطالعه‌ی آن برای علاقه‌مندان به ادبیات داستانی هم خوشایند خواهد بود.

با ویدا چراغیان بیشتر آشنا شویم
ویدا چراغیان، کارشناس ادبیات انگلیسی، ویراستار، فیلم‌نامه‌نویس و نویسنده‌ی ایرانی متولد سال 1353 است. او تاکنون 6 رمان منتشر کرده که در این میان می‌توان به کتاب‌های «دنیا همان یک لحظه بود...!»، «رویای پرواز» و «آوای حسرت» اشاره کرد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,545
لایک‌ها
18,498
امتیازها
143
کیف پول من
94,611
Points
10,603
در بخشی از کتاب یه نفر مثل تو می‌خوانیم
نیم ساعتی بود که جلوی آپارتمان آرمین پارک کرده بود. خودش پشت رُل بود اما همه‌ی هوش و حواسش پی بحثی بود که ساعتی پیش با مادرش داشت. انگار این قضیه‌ی خواستگاربازی واقعا داشت جدی می‌شد و همین امر موجب پریشانی و اغتشاش ذهنش شده بود. گیتارش را از صندلی عقب برداشت و از ماشین پیاده شد. سوز و سرمای برف مثل سیلی به صورتش می‌نشست اما این سوز، دردناک‌تر و سوزنده‌تر از اعلان جنگ روح‌انگیز نبود. از ابتدای کار هم می‌دانست که عاقبت باید این روزها را سپری کند اما حالا که وقتش رسیده بود، بیم از دست دادن پرستو حتی برای یک لحظه هم آرامَش نمی‌گذاشت.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,545
لایک‌ها
18,498
امتیازها
143
کیف پول من
94,611
Points
10,603
با صدای زنگ در، پرستو با گفتن "رامینه؟" هیجان‌زده از جا پرید... آرمین از لحن ذوق‌زده‌ی پرستو لبخندی زد و با دیدن تصویر رامین در صفحه‌ی آیفون تایید کرد:

- بله... خودشه.

حس و حال رامین خوب نبود و این را از نگاه غبارآلودش می‌شد فهمید. تبسم محو و غمگین روی لبانش هم گویای احساس درونی‌اش بود. پس از یک سلام و احوال پرسی کوتاه، همین‌طورکه پالتوی موهر دودی رنگش را از تن درمی‌آورد، عمق نگاهش را به پرستو داد و خیره‌ی چشمان پرنشاطش شد. انگار برای اولین بار می‌دیدش. لبخند پرستو عمیق‌تر شد و ضمن این‌که پالتوی رامین را از دستش می‌گرفت گفت:

- پرستو افشار هستم... خوشبختم.
بالاخره چهره‌ی رامین به خنده‌ای کم جان از هم باز شد:
- چه‌طوری بی‌ریخت؟
- من خوبم... اما انگار تو خوب نیستی... چیزی شده؟
- نه چیزی نیست... وقتی تو رو می‌بینم همه چی از یادم می‌ره.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا