با ایمی هارمون بیشتر آشنا شویم
ایمی هارمون یا امی هارمن یکی از نویسندگان چیرهدست آمریکایی است که بهعنوان روزنامهنگار و خبرنگار در روزنامهی نیویورک تایمز نیز فعالیت میکند. این نویسنده که موفق به دریافت جایزهی پولیتزر نیز شده است، با استفاده از داستان و هنر نویسندگی خود، به بیان مشکلات و معضلات انسانی ناشی از رشد علم میپردازد.
در بخشی از کتاب و تنها باد میداند میخوانیم
همینطور که چهارچشمی به جاده دقت میکردم و از شدت هیجان قلبم در دهانم بود، آدرسی را که میو داده بود مثل سرود گریگوری تکرار میکردم. راه رسیدن به قبرستان بالینگر و کلیسایی را که مثل نگهبان بالای سر قبرها ایستاده بود پیدا کردم. وسط زمینهای خالی بود، پشتش یک خانۀ کشیشنشین داشت و تنها ملازمانش دیوارهای سنگی بیانتهای ایرلند و تعداد کمی گاو بود. در محوطۀ خالی جلوی کلیسا پارک کردم، پیاده شدم و گرمای کمجان ظهرگاهی ماه ژوئن را حس کردم. لابد تابستان ایرلند هنوز شروع نشده بود، البته اگر اصلاً ایرلند تابستان داشته باشد. حس کردم جلجتا را پیدا کردهام و مسیح را روی صلیب دیدهام. با چشمان پر از اشک و دستان لرزان درهای چوبی بزرگ را هل دادم و وارد کلیسای خالی شدم؛ جایی که مقدسات و خاطرات به خورد دیوارها و نیمکتهای چوبیاش رفته بود. طنین هزاران مراسم تعمید، چندین مراسم ترحیم و تعداد بیشماری مراسم پیوند زیر سقف بلندش میپیچید؛ مراسمهایی که زمانشان بسیار پیش از تاریخ روی سنگ قبرهای مجاور بود.
کلیسا را هم درست مثل کتاب و قبرستان دوست داشتم. هرسهتای اینها نشاندهندۀ بشریت، زمان و زندگی بودند. میان دیوارهای مذهبی هیچگونه نکوهش یا گناه و اندوه یا ترس احساس نمیکردم. میدانستم این حس من چندان رایج نیست و احتمالاً به خاطر اوئن است که من چنین حسی دارم. همیشه نسبت به مذهب دیدگاهی محترمانه و طنزآمیز داشت. ترکیب عجیبی که برای خوبیها ارزش قائل میشد و در جای خود بدیها را هم میدید.
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان