در بخشی از کتاب شما شبه دارو هستید: اهمیت دادن به ذهن میخوانیم
ضربالمثلی هست که میگوید: «به هنگام سختی کارهای سخت هم باید انجام داد.» وقتی «هنری بیچر»، جراح آمریکایی فارغالتحصیلِ «هاروارد»، مشغول خدمت در جنگ جهانی دوم بود، مورفینش تمام شد. در اواخر جنگ، بیمارستانهای نظامی آمریکا در میدان جنگ با کمبود این ماده روبهرو شدند، پس این موقعیت برایش ناشناخته نبود. در آن زمان، قرار بود «بیچر» روی سربازی کار کند که به شدت زخمی شده بود. او از این میترسید که به دلیل عدم وجود مسکّن، این سرباز دچار شوک قلبی شود، اما آنچه بعداً رخ داد او را شگفتزده کرد. یکی از پرستاران بدون حتی یک لحظه مکث و تردید، سرنگی را پر از آب مقطر کرد و طوری آن را به سرباز تزریق کرد که گویی میخواهد به او مورفین بزند؛ سرباز همان لحظه آرام شد. او طوری واکنش نشان داد که گویی واقعاً مورفین دریافت کرده، اما آنچه دریافت کرده بود آب و نمک بود، همین. «بیچر» عمل را ادامه داد، گوشت ب*دن سرباز را برید، هر ترمیمی که لازم بود، انجام داد و او را به حالت عادی برگرداند و همهی اینها بدون بیهوشی صورت گرفت. درد سرباز کم بود و اصلاً به او شوک وارد نشد. «بیچر» با تعجب از خود میپرسید: «چطور ممکن است که آب نمک بتواند جای مورفین را بگیرد؟»
بعد از این موفقیت چشمگیر، هرگاه در بیمارستان مورفین پیدا نمیشد، «بیچر» باز همان کار را تکرار میکرد. طوری آمپول میزد که گویی در حال تزریق مورفین است. این تجربه او را قانع کرد و پذیرفت که شبهداروها قدرتمند هستند و وقتی بعد از پایان جنگ به آمریکا بازگشت، شروع به مطالعهی این پدیده کرد. او در سال 1955 تاریخسازی کرد. تصمیم گرفت نتیجهی 15 مطالعهای را که مجلهی سازمان پزشکی آمریکا منتشر کرده بود، به صورت بالینی آزمایش کند. این تحقیقات نه تنها به آثار بسیار و قدرت شگفتانگیز شبهداروها اشاره کرده بودند، بلکه باعث ایجاد الگو یا مدلی شد که به آن «انتخاب تصادفی» میگوییم. در این نوع تحقیقات برای اینکه شبهداروها باعث خدشهدار شدن نتایج کلی نشوند، گروهی را به صورت تصادفی انتخاب و به برخی از آنها شبهدارو و به برخی دیگر داروی اصلی میدهند.
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان