نام اثر: آژدایِ خشکیده.
دلنویس: لیلی کاربر انجمن تک رمان
ژانر: تراژدی
مقدمه:
نمیفهمیدم درخششِ خون بود که در آن جامهی سیاه مرا وادار به قهقهه زدن میکرد یا نگونبختیاش که بدجور توی ذوق میزد. اما پس از او خوب فهمیدم که مادر نباید بلندتر از فرزندش بخندد، و نباید دوباره مانند گذشته، بخندد! و حتی در سوزِ سپیدِ چشمانش، گرمایِ اشکی جوشان را راه بدهد. فقط باید درد شود.
درد شود و ظرفها را محکمتر بسابد. بلکه لااقل یک چیز در این خانه، از سیاهیِ ابدی در بیاید.
آژدا: جوانه.
دلنویس: لیلی کاربر انجمن تک رمان
ژانر: تراژدی
مقدمه:
نمیفهمیدم درخششِ خون بود که در آن جامهی سیاه مرا وادار به قهقهه زدن میکرد یا نگونبختیاش که بدجور توی ذوق میزد. اما پس از او خوب فهمیدم که مادر نباید بلندتر از فرزندش بخندد، و نباید دوباره مانند گذشته، بخندد! و حتی در سوزِ سپیدِ چشمانش، گرمایِ اشکی جوشان را راه بدهد. فقط باید درد شود.
درد شود و ظرفها را محکمتر بسابد. بلکه لااقل یک چیز در این خانه، از سیاهیِ ابدی در بیاید.
آژدا: جوانه.
آخرین ویرایش: