ویدیو گیم مدیومی است که از بدو تولد، بیش از هر چیز با گیمپلی تعریف شده است؛ از همان زمانیکه بازیکنان با هدایت یک خط و ضربه زدن با آن به توپ اثری شبیه به پینگ پونگ را تجربه میکردند تا بعدتر که در آثاری مثل تتریس باید خانهها را به شکل درستی تنظیم میکردیم یا با ماریو پرشهای بهموقعی انجام میدادیم. بااینحال در گذر زمان، این مدیوم هم تحولات زیادی داشته و برای مثال، پس از مدتی حتی سبک واکینگ سیمولاتور یا همان شبیهساز راه رفتن پدید آمد که در آن، خیلی گیمپلی خاصی را شاهد نبودیم؛ البته که چنین سبکی در ابتدا واکنش منفی منتقدین و گیمرها را در پی داشت ولی خب به مرور زمان عادی شد و حتی آثار واقعا ارزشمندی در این ژانر ساخته شدند.
South of the Circle اثری است ساخته استودیو State of Play که اولینبار، سال ۲۰۲۰ و ازطریق اپل آرکید منتشر شد. حال امروز بازی برای کامپیوتر و سوییچ هم در دسترس قرار میگیرد و همین هم فرصتی شده تا نگاهی به آن داشته باشیم. این بازی را بیش از هر چیزی میتوان یک تجربه شبیهساز راه رفتن دانست که اولویت اصلی آن، روایت داستانی است که در دوره جنگ سرد جریان دارد.
بهطور دقیقتر، همهچیز از سال ۱۹۶۴ و در داخل یک هواپیما آغاز میشود. پیتر همیلتون، کاراکتر اصلی بازی به همراه دوست خلبانش، بهدلیل تمام شدن سوخت مجبور به فرود آمدن اضطراری در منطقه جنوبگان شدهاند؛ منطقهای که پیتر از طرف دولت انگلیس وظیفه پیدا کرده تا به آن سفر کند و تحقیقاتی با محوریت هواشناسی در آنجا انجام دهد. اما خب فرود هواپیما به این شکل و گرفتار شدن دوست پیتر که پایش زخمی شده، باعث میشود تا برنامه عوض و تبدیل به تلاشی برای زنده ماندن شود. پیتر با مشاهده نوری قرمز در فاصله نسبتا نزدیک، پیاده به سمت آن راهی میشود تا شاید بتواند از افراد ساکن در آن منطقه کمک بگیرد. ولی رسیدن به این مکان همانا و متوجه شدن خالی بودن آن هم همانا؛ اتفاقی که باعث میشود بدانیم ماجرا به همین سادگی هم نیست و اتفاقهای عجیبتری در حال رخ دادن هستند.
هنرنمایی عالی بازیگران در کنار نویسندگی بسیار خوب، باعث خلق شخصیتهایی با پیچیدگیهای جذاب شده که میتوان کاملا با آنها ارتباط برقرار کرد و همذاتپنداری داشت
South of the Circle اثری است ساخته استودیو State of Play که اولینبار، سال ۲۰۲۰ و ازطریق اپل آرکید منتشر شد. حال امروز بازی برای کامپیوتر و سوییچ هم در دسترس قرار میگیرد و همین هم فرصتی شده تا نگاهی به آن داشته باشیم. این بازی را بیش از هر چیزی میتوان یک تجربه شبیهساز راه رفتن دانست که اولویت اصلی آن، روایت داستانی است که در دوره جنگ سرد جریان دارد.
بهطور دقیقتر، همهچیز از سال ۱۹۶۴ و در داخل یک هواپیما آغاز میشود. پیتر همیلتون، کاراکتر اصلی بازی به همراه دوست خلبانش، بهدلیل تمام شدن سوخت مجبور به فرود آمدن اضطراری در منطقه جنوبگان شدهاند؛ منطقهای که پیتر از طرف دولت انگلیس وظیفه پیدا کرده تا به آن سفر کند و تحقیقاتی با محوریت هواشناسی در آنجا انجام دهد. اما خب فرود هواپیما به این شکل و گرفتار شدن دوست پیتر که پایش زخمی شده، باعث میشود تا برنامه عوض و تبدیل به تلاشی برای زنده ماندن شود. پیتر با مشاهده نوری قرمز در فاصله نسبتا نزدیک، پیاده به سمت آن راهی میشود تا شاید بتواند از افراد ساکن در آن منطقه کمک بگیرد. ولی رسیدن به این مکان همانا و متوجه شدن خالی بودن آن هم همانا؛ اتفاقی که باعث میشود بدانیم ماجرا به همین سادگی هم نیست و اتفاقهای عجیبتری در حال رخ دادن هستند.
هنرنمایی عالی بازیگران در کنار نویسندگی بسیار خوب، باعث خلق شخصیتهایی با پیچیدگیهای جذاب شده که میتوان کاملا با آنها ارتباط برقرار کرد و همذاتپنداری داشت