رچیل رهبری مردم بریتانیا را در یکی از بدترین دورههای تاریخ این کشور به عهده داشت: دورهای که در آن هر لحظه امکان داشت نیروی دریایی دشمن از آبهای شمال فرانسه به انگلستان برسند و لندن هر روز بمباران میشد. تنش برای زنده ماندن و بقا در این دوران به نقطهٔ اوج رسیده بود؛ اما چرچیل، مثل هر انسان موفق دیگری که لیاقت جایگاهش را داشته است، بهخوبی میدانست که شکست جزء جداییناپذیر مسیر پیشِرویشان است. بزرگترین درسی که از تلاشهایش گرفت این بود که همیشه روز دیگری برای ادامه دادن نبرد وجود داشت.