خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

داستان ضرب المثل آستين نو ، بخور پلو

  • نویسنده موضوع SETAREH
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 181
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

SETAREH

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-09-16
نوشته‌ها
120
کیف پول من
1,417
Points
0
روزي ملا نصرالدين به يک مهماني رفت و لباس كهنه اي به تن داشت .

صاحبخانه با داد و فرياد او را از خانه بيرون كرد .

او به منزل رفت و از همسايه خود ، لباسي گرانبها به امانت گرفت

و آنرا به تن كرد و دوباره به همان ميهماني رفت .

اين بار صاحبخانه با روي خوش جلو آمد و به او خوش آمد گفت

و او را در محلي خوب نشاند و برايش سفره اي از غذاهاي رنگين پهن كرد .

ملا از اين رفتار خنده اش گرفت

و پيش خود فكرد كرد كه اين همه احترام بابت لباس نوي اوست .

آستين لباسش را كشيد و گفت : آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو .

صاحبخانه كه از اين رفتار تعجب كرده بود از ملا پرسيد كه چكار مي كني .

ملا گفت : من هماني هستم كه با لباسي كهنه به ميهماني تو آمدم و تو مرا راه ندادي

و حال كه لباسي نو به تن كرده ام اينقدر احترام مي گذاري .

پس اين احترام بابت لباس من است نه بخاطر من .

پس آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو ..
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

بالا