ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا
به زیر زلف تو هر موی مسکنی است مرا
“خاقانی”
به زیر زلف تو هر موی مسکنی است مرا
“خاقانی”
شعر ֍֍ چکــــامـــــه֍֍
- نویسنده موضوع "ASHOB"
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 274
- بازدیدها 4K
- Tagged users هیچ
ساعت تک رمان
ز یاران کینه هرگز در دل یاران نمی ماند
به روی آب جای قطره ی باران نمی ماند
به روی آب جای قطره ی باران نمی ماند
جلوه بخت تو دل می برد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی
”
حافظ”
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی
”
حافظ”
وفا داری مدار از بلبلان چشم
که هر دم بر گل دیگر سرایند
که هر دم بر گل دیگر سرایند
آدمی را معرفت باید
نه جامه از حریر
در صدف بنگر که او را
س*ی*نه ی پُرگوهر است…
نه جامه از حریر
در صدف بنگر که او را
س*ی*نه ی پُرگوهر است…
موج می زند
بر کلافگی خیابان
حضور خسته ی آفتاب
شهر پر از ماهی هایی ست
که تا ارتفاع هزار پا از سطح دریا
در آکواریوم آرزوهای شان
برج می سازند
یک نفر در خیابان فریاد می زند:
باید در ابرها شنا کرد
بی نهایت
بر کلافگی خیابان
حضور خسته ی آفتاب
شهر پر از ماهی هایی ست
که تا ارتفاع هزار پا از سطح دریا
در آکواریوم آرزوهای شان
برج می سازند
یک نفر در خیابان فریاد می زند:
باید در ابرها شنا کرد
بی نهایت
نشسته ام تک و تنها، برابری که ندارم
سکوت من همه معناست به باوری که ندارم
سکوت من همه معناست به باوری که ندارم
حسن باران این است
که زمینی ست، ولی
آسمانی شده است
و به امداد زمین می آید…
مجتبی کاشانی
که زمینی ست، ولی
آسمانی شده است
و به امداد زمین می آید…
مجتبی کاشانی
عمرت دراز باد که ما را فراق تو
خوش میبرد به زاری و خوش زار می کشد
مجروح را جراحت و بیمار را مرض
عشاق را مفارقت یار می‌کشد
وحشی بافقی
خوش میبرد به زاری و خوش زار می کشد
مجروح را جراحت و بیمار را مرض
عشاق را مفارقت یار می‌کشد
وحشی بافقی
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
خیام
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
خیام
