کامل شده دلنوشته تیمار | ستاره لطفی کاربر انجمن تک رمان

[SETAREH]

***
بعد تو
نمی‌گویم تا حد مرگ رفتم.
نمی‌گویم تنها شدم.
نمی‌گویم بی‌اعتماد شدم.
نمی‌گویم شکسته‌تر شدم؛
ولی...
بعد تو
با هرکسی که خندیدم،
اوج لذتش دو روز بیش نبود!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
نامَش که می‌آید،
لرزه به جانم می‌افتد!
قلبم دیوانه می‌شود؛
مچاله و چروک می‌شود!
دلم کش می‌آید!
بندبند وجودم در خیال، غرق می‌شود!
اما تو رفته‌ای؛
پس بی‌خیالِ زندگی!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
نامت که می‌آید،
قلبم شروع به ناآرامی می‌کند.
خود را به دیواره‌های آهنین سـ*ـینه‌ام می‌کوبد و می‌گوید:
- رهایم کن؛ او را می‌خواهم!
د‌ست‌هایم را بر روی او می‌کوبم؛
او نباید انتظار تو را بکشد!
تو خانه‌ی قلبم را ویران کردی.
کاری کردی که زلزله‌ی ده ریشتری‌ هم نمی‌توانست این‌کار را بکند.
اجازه‌ی ورودت را به این ویرانه نمی‌دهم!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
مهمان زندگی‌ام شده است،
غم و اشک!
مهمان ناخوانده‌ای بود؛
ولی به مرور به آن، عادت کردم.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

پایان.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ECLIPSE]

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان