آخه شما چرا اینقدر غمگینی؟!
به خدا هممون درد و مشکلات زیاد داریم تو زندگیمون
خود من مثلا!
شما داستان زندگی منو بشنوی، از سنگ هم که باشی اشکت در میاد!
اما این غم و غصه ها فایده ای نداره جز اینکه وسط همین مشکلات هم حالمون رو بدتر کنه!
آقا مجتبی اگه وسط مشکلتون غمگین باشین، اون وقت دیگه انرژی ای نمیمونه برای رفع کردنش
دلم میخواست که باهاتون حرف بزنم و شاید یکم درد و دل، من بین دوستام به سنگ صبور معروفم:)
اما ترسیدم شما راضی نباشی
اگه موافق بودی ممکنه یه گفت و گو با من بزنین؟
حتی اگه الان نه، هر وقت دلتون خواست. من همیشه گوش های شنوا برای یه عزیز دارم?
دلم نمیخواد تروریست لایکیمون رو اینقدر غمگین ببینم!
شبگرد تنها
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان