من با استعداد بودم. یعنی هستم؛
بعضی وقتها به دست هایم نگاه می کنم و فکر می کنم که می توانستم پیانیست بزرگی بشوم!
یا یک چیز دیگر، ولی دست هایم چه کار کرده اند؟ یک جایم را خاراندهاند، چک نوشته اند، بند کفش بستهاند، سیفون کشیدهاند...
دست هایم را حرام کردهام. همینطور ذهنم را ...
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان