دلنوشته‌ی حس های ناگفته | حبیب.آ کاربر تک رمان

  • نویسنده موضوع حبیب.آ
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 242
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

حبیب.آ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-05
نوشته‌ها
887
لایک‌ها
3,068
امتیازها
73
کیف پول من
-173
Points
0
نام دلنوشته:
حس های ناگفته

نوشته ی:
حبیب.آ
مقدمه:
پر از حس های نگفته شدم من،
پر از غم ها و لبخند های زیبا،
پر از زندگی و قدرت،
پر از...
توجه:
این دلنوشته، دلنوشته نیست. در اصل متن هاییه که احساس من رو در برابر چیزایی که گاها می شنوم نشون میده.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

حبیب.آ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-05
نوشته‌ها
887
لایک‌ها
3,068
امتیازها
73
کیف پول من
-173
Points
0
در هوای آلوده‌ی این روز‌ها
خیلی چیز‌ها به چشم می‌خورد!
مرد شصت ساله‌ای که آسم دارد و توانی برای حرکت ندارد،
پسر کوچکی که از شدت دودهای سیاه ماشین‌ها به سرفه می‌افتد
و آن کودک کار بیماری که نمیداند بیمار است و بی‌جان
کنار ماشین‌ها می‌رود و گل می‌فروشد.
و وای بر ما، و وای برما که با این همه ادعا
از وحشی‌ترین حیوانات هم بدتریم و توجهی نمی‌کنیم، به رنج‌ها، درد ها، زجر‌ها و زجه‌های همنوعمان.
و وای بر ما که حقیقت را می‌پوشانیم و دروغ‌هایی را که لباس راستگویی پوشیده‌اند به رخ همدیگر می‌کشیم..
و وای بر ما که... .
حبیب.آ#
[ بادیدن عکسی نوشتم، امیدوارم قابل مطالعه بوده باشد]
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

حبیب.آ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-05
نوشته‌ها
887
لایک‌ها
3,068
امتیازها
73
کیف پول من
-173
Points
0
با چشمان اشکینش، قلمش را روی کاغذ می کشد
چهره‌ی غمگینی شکل می گیرد،
یک چهره‌ی یخ زده، یک چهره‌ی ناراحت...
دست از نقاشی کشیدن بر می دارد..
به این فکر می‌کند که چرا همه‌ی طرح‌هایش پر ازغم هستند
و در آخر می‌بیند که خودش مانده و یک دنیای پر از غم...
می بیند که خودش مانده و خدایی که نمی‌داند در کجا است.
حبیب.آ#
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا