«به نام آفریدگار مهربان»
با سلام و وقت بخیر خدمت نویسنده گرامی، شروع نقد رمانتون رو تبریک میگم، امیدوارم بتونم با نقدم بهتون کمک کرده باشم.
نام رمان:
با دیدن اسم رمانتون ذهنم درگیر این شد که مسخ در نام رمان شما چه معنی داره؟
وقتی سرچ کردم متوجه شدم که منظورتون از مسخ، تبدیل شدن بوده و این دقیقا همون موضوعی هستش که هم در جلد و هم در خلاصه رمانتون بهش اشاره شده و از بابت انتخاب این اسم مناسب که دربرگیرنده ی خلاصه رمانتون هست و پیش زمینه از رمان رو به خواننده میده، بهتون تبریک میگم.
خلاصه:
خلاصه انتخابی شما ایرادی نداره چون دو نکته اصلی رو رعایت کرده:
1:ایجاد نکات مبهم و سوالاتی که ذهن خواننده رو درگیر کنه و هیجان( اون مردی که شبیه به مارتین هست کیه و چه بلایی قراره سر مارتین بیاد؟؟! صورتک های عجیب چه جور موجوداتی هستن؟ )
2:خلاصه انتخابی اطلاعات لازمه رو به خواننده میده که با توجه به اون تصمیم بگیره خوندن رمان رو شروع کنه یا نه؟
و این یه نکته مثبت برای رمان شما هستش.
شروع رمان:
شروع رمان شما خیلی خوب بود، هیجان لازمه رو برای شروع رمان داشت و خواننده رو وادار به خوندن ادامه رمان می کرد.
ژانر:
ژانر های انتخابی شما ( ترسناک، فانتزی،عاشقانه، تراژدی) در طول رمان و پارت هاتون مناسب هستش، اما در خلاصه ی رمان، اثری از ژانر عاشقانه و تراژدی نیست!
برای حل این مشکل به عنوان مثال شما می تونید ابهام های تلخ مانند( آیا مارتین به کام مرگ کشیده می شود؟! آیا مادر گمشده اش هرگز پیدا نخواهد شد و ...) را به خلاصه اتون اضافه کنید تا ژانر تراژدی هم در خلاصه اتون باشه.
همین مشکل در نام و جلد رمانتون هم وجود داره و اثری از این دو ژانر دیده نمیشه.
نثر رمان:
مناسب بود چون بهترین نثر، دیالوگ های ادبی و مونولوگ های محاوره ای هستش، اما در برخی جا ها دیده میشد که شما در مونولوگ هاتون نثر ادبی هم به کار بردید!
به عنوان مثال شما در یکی از مونولوگ ها نوشته بودید:
رنگ چشم هایش هم فرق میکنه!
در حالی که فرق می کنه محاوره ای هستش و چشم هایش ادبی!
باید بنویسید:
رنگ چشم هاش هم فرق می کنه!
لطفاً همه ی مونولوگ هاتون رو محاوره ای بنویسید تا دوگانگی به وجود نیاد.
زاویه دید:
از زاویه دید سوم شخص (دانای کل نامحدود) استفاده کردید. یعنی این زاویه دید میتونه با هر یک از کاراکترهای رمان همراه بشه و اتفاقات رو بازگو کنهکه جای ابهامی برای خواننده نمیمونه. . در زاویه دید سوم شخص، حتی می تونید مرگ شخصیت ها رو به تصویر بکشید ولی اگر اول شخص رو انتخاب می کردید، این امکان نبود و برای رمان شما که ترسناک هستش و امکان مرگ شخصیت وجود داره باید از این زاویه دید استفاده می کردید.
انتخابتون در این زمینه درست بوده تبریک میگم.
اسامی شخصیت ها:
اسامی شخصیت ها هم مناسب بودند و باتوجه به موضوع و فرهنگ و اداب و رسومی که در رمان استفاده میشه انتخاب شدند.
ایده ی رمان:
ایده ی رمان شما که دیدن فردی شبیه به خود ( همزاد) و صورتک های عجیب بود، تا حدودی کلیشه ای بود، اما شما با توصیفات درست و شاخ و برگ دادن درست، این مشکل رو حل کردید و این موضوع زیاد به چشم نمیاد.
توصیفات چهره:
توصیفات چهره خیلی خوب و دقیق بود. شما علاوه بر این که کلیشه ای و پشت سر هم توصیفات چهره رو ننوشتید، بلکه خیلی هم با جزئیات و دقیق توصیف کردید، بهتون تبریک میگم.
علائم نگارشی:
در برخی قسمت ها علائم نگارشی رو بلافاصله بعد از آخر جمله نذاشتید، در حالی که بعد از پایان جمله باید علائم مربوطه رو بلافاصله بذارید و فاصله ای نندازید.
برخی از کلماتی که باید با نیم فاصله نوشته بشن رو شما سر هم نوشتید:
اینجا× اینجا√
انقدر× انقدر√
کلمه ی «خیلی خوب» با «خیلی خب» متفاوته، شما به جای خیلی خب، خیلی خوب رو در رمانتون به کار بردید.
برای تنوع و تکراری نشدن علامت هاتون،برخی کلمات کوتاه و تاییدی مثل «نه»، «دقیقا»، « بله» رو وقتی در مونولوگ هاتون به کار میبرید به جای نقطه، علامت تعجب بزارید.
در اخر هر مونولوگ یا دیالوگ باید علائن مربوطه رو بزارید. شما پایان برخی از مونولوگ هاتون رو بدون علائم گذاشتید.
جایگذاری علائم نگارشی در برخی جاها اشتباه هستش به عنوان نمونه در پارت دهم:
لارا در آن حالت آشفتگی موهایش، هم زیبا بود.×
لارا در آن حالت آشفتگی موهایش هم، زیبا بود.√
نکته ی بعدی وجود نداشتن علائم مربوطه در مونولوگ های شما است.
شما در مونولوگ هاتون خیلی کم از ویرگول و یا علایم مربوطه دیگه استفاده می کنید و شخصیت پشت سر هم یه جمله رو میگه بدون این که مکثی داشته باشه، به کمک نمونه زیر که از رمانتون گرفتم می تونید اصلاح کنید مونولوگ هاتون رو:
-نیازی نیست جک خودم انجامش میدَم.×
-نیازی نیست جک! خودم انجامش میدَم.√
-کاش میتونستم مادرم رو پیدا کنم خدای بزرگ دلم برایش تنگ شده!×
-کاش میتونستم مادرم رو پیدا کنم! خدای بزرگ! دلم برایش تنگ شده!√
به همین صورت میتونید مونولوگ هاتون رو اصلاح کنید.
در رمان شما مخصوصا در دیالوگ هاتون، نقطه زیاد دیده میشه، شما می تونید با جایگزین کردن بقیه ی علائم نگارشی به جای نقطه، این مشکل رو حل کنید.به جای نقطه لطفا از علائم نگارشی مربوطه استفاده کنید.
توصیفات لباس:
توصیفات لباس متوسط بود و برای بهتر کردنش باید بیشتر و دقیق تر توصیف کنید.
به عنوان مثال نوشته بودید لباس مخملی مشکی، می تونید طرح اون رو هم توصیف کنید چون هر چی با جزئیات تر باشه قطعا رمانتون جذاب تر میشه.
می تونید به این صورت بنویسید:
دستی به لباس مخملی مشکی رنگش کشید، مسخ طرح قلب های طلایی روی لباسش شد که دور تا دور هر کدام از قلب هایش، نوار نقره ای دوخته شده بود!
توصیفات مکان:
توصیفات مکان تقریبا محدود بود و باید بیشتر و با دقت تر توصیف کنید، به عنوان نمونه در پارت های اول شما در توصیف حیاط مدرسه، تنها گفتید که وسعت زیادی داشت و مثل باغ بود و درخت ها و گل ها رو فقط نام بردید.
به صورت زیر می تونید با جزئیات بیشتر توصیفش کنید:
حیاط مدرسه از بزرگی، به باغ شباهت داشت. درخت های کاج که برف روی جای جای آن نشسته بود، درست آنطرف حیاط، کنار سطح زباله ی بزرگ آبی رنگ بودند. کل حیاط با گچ سفید، خط کشی شده بود و....
شخصیت پردازی:
زاویه دید شما سوم شخص هستش و شما می تونید شخصیت پردازی گسترده ای داشته باشید، اما بیشتر روی شخصیت مارتین تمرکز کردین.
درسته که مارتین نقش اصلی هستش اما روی خانواده مارتین و شخصیت های دیگه هم باید بیشتر کار کنید و شخصیت پردازی اتون رو گسترده تر کنید.
مثلا احساسات خانواده مارتین به آشفتگی های اون چی هستش و هر کدوم چه فکری در این مورد میکنن و...
دیالوگ ها و مونولوگ ها:
دیالوگ ها و مونولوگ هاتون بر اساس شخصیت، شغل، جنسیت و سن تقریبا متناسب بودند.
همچنین نسبت مقدار دیالوگ ها و مونولوگ ها به هم مناسب بود.
سیر داستان:
سیر داستان تقریبا معمولی و با هیجان و معما هستش و این یه نکته مثبت برای رمان شماست.
سطح رمان شما در کل خوب بود، نکات مثبت زیادی داشت و جذابیت های لازم رو برای خواننده داشت، ولی لطفا با اصلاح نکاتی که گفتم، میتونید بهترش کنید، موفق باشید