گریه کردم و ندیدی،
زجه زدم و نشنیدی؛
اما دردِ اون رو دیدی و گفتی دردش بزرگه!
حالا که کلِ زندگیم رو میدونی سکوت کردی؟
درک میکنم! زیادی رفتی تو بهت که اون دختر کوچولو چیها تو دلش نگه داشته و نه دیدی، و نه شنیدی!
M
زجه زدم و نشنیدی؛
اما دردِ اون رو دیدی و گفتی دردش بزرگه!
حالا که کلِ زندگیم رو میدونی سکوت کردی؟
درک میکنم! زیادی رفتی تو بهت که اون دختر کوچولو چیها تو دلش نگه داشته و نه دیدی، و نه شنیدی!
M
آخرین ویرایش توسط مدیر: