جوک طنز.!

[i._.ngrw]

دیشب نصف شبی ﯾﻬﻮﯾﯽ ﻫﻮﺱ ﺳﻮﺷﯽ ﮐﺮﺩﻡ !
.
.
.
ﻓﻘﻂ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[i._.ngrw]

مغز جالبترین عضو بدنه
.
.
.
.
از زمان تولد تا موقع مرگ کار میکنه به جز سر امتحان
خاک تو سرش

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[i._.ngrw]

پدربه دختر:پاشو دخترم یه لیوان آب واسه بابا بیار
دختر:ول کن بابا دارم تلویزیون میبینم. حال ندارم
دختر کوچیکتر:بابا ولش کن این خیلی بی تربیته پاشو برو خودت بخور
برای منم بیار

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[i._.ngrw]

یارو ازم پرسید کارت چیه گفتم تو کار فرش و تلوزیونم گفت یعنی چی
.

.

.

.

گفتم رو فرش میخوابم تلویزیون نگاه میکنم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[i._.ngrw]

رفتم دندونپزشکی به دکتره میگم آقای دکتر این دندون عقلم کج دراومده … اومدم حسابشو برسی!
دکتره میگه یعنی میگی بکشمش؟!
پَ نه پَ ، گفتم دکتری، یکم نصیحتش کنی بلکه به راه راست هدایت شه!!!!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[i._.ngrw]

ملت تو خونه شون میز بیلیارد و تردمیل و سونا و جکوزی دارن، اونوخت ما تنها امکانات ورزشی مون یک میله بارفیکس بود که اونم مامانم زده تو کمد روش لباس آویزون می کنه

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[i._.ngrw]

شب تولدم، شروع کردم به باز کردن کادوها
به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه
توشو که نگاه کردم دیدم نوشته:
هشتاد هزار تومنی رو که سه ماه پیش گرفتی، نمی خواد برگردونی

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[i._.ngrw]

توی رستوران، لیوان رو بر عکس گذاشته بودند روی میزحیف نون می ره می نشینه سر میز، میگه:“این چه لیوانیه که سر نداره؟!”بر عکسش می کنه، می گه:“چه جالب! ته هم نداره!”

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[i._.ngrw]

یارو خودشو دار زده، رفیقم میگه به خاطر مشکلات زندگی اینکارو کرده ؟
گفتم پـَـــ نــه پـَـــ میخواسته نیروی کشش طناب رو اندازه گیری کنه !

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[i._.ngrw]

مرد در حال جان دادن بود که به همسرش گفت:باید چیزی را به تو بگویم
زن:لازم نیست
مرد:اما اگر نگویم نمیتوانم آسوده بمیرم و عذاب وجدان رهایم نخواهد کرد
زن:باشه بگو
مرد:من زن دوم دارم
زن با خونسردی گفت :
میدونم همین امروز فهمیدم ...
حالا آروم باش تا مرگ موش کارشو بکنه...

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان