• خرید مجموعه داستان های درماندگان ژانر تراژدی و اجتماعی به قلم احمد آذربخش برای خرید کلیک کنید
  • دیو، دیو است؛ انسان، انسان. هاله‌های خاکستری از میان می‌روند؛ این‌جا یا فرشته‌ای و یا شیطان. رمان دیوهای بیگانه اثر آیناز تابش کلیک کنید
  • رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید

متن مصاحبه با سینا مهراد

ساعت تک رمان

ثَنـــاء.م

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-25
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
13,050
امتیازها
93
سن
19
محل سکونت
سرزمین خورشیدهایی که از دل خاک طلوع می‌کنند🌻
کیف پول من
951
Points
0
حامد سریال «پدر» را از لحاظ پایه و درون خیلی به خودش نزدیک می‌داند؛ هر دو در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده اند، اما می‌گوید حامد شیطنت سینا را ندارد. با او درباره کار‌های قبلی اش، نمایشی که این روز‌ها مشغول تمرین آن است، برنامه اش برای آینده و زیر و بم‌های نقش حامد تهرانی در سریال «پدر» گپ زده ایم.
جوان محبوب این شب های تلویزیون، متولد سال 70 است. اولین بار چهارساله بوده که در نخستین تجربه اش هم بازی ابوالفضل پورعرب شده است، در «مردی شبیه باران»؛ فیلمی به کارگردانی سعید سهیلی؛ پدرش! بله. سینا سهیلی که نام هنری «مهرداد» را در کارهایش استفاده می کند، فعلا علاقه ای به حرف زدن درباره پدر و البته برادرش ندارد. بدون تکیه به جایگاه این دو در سینما روی پای خودش ایستاده و در نخستین نقش اول خود ثابت کرده است حرف های زیادی برای گفتن دارد.
حامد سریال «پدر» را از لحاظ پایه و درون خیلی به خودش نزدیک می داند؛ هر دو در خانواده ای مذهبی بزرگ شده اند اما می گوید حامد شیطنت سینا را ندارد. با او درباره کارهای قبلی اش، نمایشی که این روزها مشغول تمرین آن است، برنامه اش برای آینده و زیر و بم های نقش حامد تهرانی در سریال «پدر» گپ زده ایم.
به فاصله کوتاهی روی آنتن شبکه دو سیما دیده شدید، از نقش مکمل تا اصلی ... از حمید «سایه بان» تا حامد «پدر» بر شما چه گذشت؟
- ضرب المثلی قدیمی همیشه در گوشم خوانده می شد که از پدربزرگ و پدرم بسیار می شنیدم: «رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.» من ترجیح می دهم جزو کسانی باشم که مسیر را آهسته و پیوسته حرکت می کنند. به نظرم این گونه آدم می تواند هم راه را بهتر بشناسد، هم مسیر را اشتباه نرود. در عین حال از مسیری که طی می کند ل*ذت می برد و در انتها بی دردسر به مقصد می رسد. من از کودکی از تئاتر و تلویزیون گرفته تا در سینما کار کرده بودم، از نقش های تک سکانس و دو سکانسی و مکمل تا به امروز.
پس از «سایه بان» خیلی سریع در سریال دیگری بازی کردید، بعد از «پدر» تصمیم تان برای ادامه راه چیست؟
- فعلا تصمیم خاصی ندارم. حالا دارم بازخوردها و فیدبک های «پدر» را خیلی دقیق رصد می کنم و از موفقیت سریال ل*ذت می برم. ولی همچنان فیلمبرداری بخش های پایانی «پدر» هستم و البته تئاتری را تمرین می کنم.
چه نمایشی؟
- تئاتری به نام «سالی که دوباره پاییز شد» به نویسندگی و کارگردانی خانم لیلی عاج که در حوزه تئاتر کار درست و حرفه ای است. بازیگرانی که کنارم هستند از خوب های تئاتر و بچه های قوی در بازیگری هستند. توماج دانش بهزادی، الهام شعبانی و امیر میری در این نمایش بازی می کنند و انشاءالله از اول مهرماه در تماشاخانه باران روی صح*نه می رود.
نمونه های بسیاری از بازیگران جوانی را در خاطر داریم که پس از ستاره شدن با یک اثر تلویزیونی به سینما رفته اند و دیگر به ندرت در تلویزیون حاضر شده اند. شما چطور هستید؟ تلویزیون را پلی به سینما می دانید یا بین مدیوم ها فرق قائل نمی شوید؟
- قطعا تعداد کارهایی که در تلویزیون ساخته می شود و درجه یک هستند، چه از لحاظ کیفی و چه فیلمنامه خیلی کم است؛ شاید به اندازه انگشت های یک دست! با این حال قطعا اگر دوباره پیشنهادی داشته باشم که از بین یکی از این معدود آثار خوب باشد حضور در آن کار را قبول می کنم. البته اگر آن موقع سر تمرین تئاتر یا فیلم سینمایی نباشم.
چرا؟
- چون سینما و تئاتر را بیشتر از تلویزیون دوست دارم. از بچگی در سینما بزرگ شده ام. اصلا بهتر است بگویم زندگی من با سینما ساخته شده است اما اگر یکی از آن کارهای خوب و انگشت شمار تلویزیون به من پیشنهاد شود برای پذیرفتنش درنگ نمی کنم.
در مدت پخش «پدر» تلفن تان بیشتر از همیشه زنگ می خورد، نه؟ پیشنهاد کار جدید هم داشته اید؟
- بیشتر همه اهالی سینما، دوستان، آشنایان، فامیل و همسایه ها زنگ زده اند و به من به خاطر حامدی که دوستش دارند تبریک گفته اند. پیشنهاد کار هم داشته ام اما اصلا جدی به آنها فکر نکرده ام. به ویژه که هنوز درگیر سریال «پدر» هستم. سه تا چهار پیشنهاد داشته ام که فعلا درباره شان کوتاه و تلفنی صحبت کرده ام.
ارتباط تان با مردم چطور است؟ به ویژه در صفحه اینستاگرامی که هر لحظه دارد به تعداد مخاطبانش اضافه می شود.
- تلویزیون ناگهان آن قدر آدم را در نقطه دید مردم می آورد که نتیجه اش می شود فقط 12 هزار پیام در آخرین پست اینستاگرامی ام. نظرات مردم برایم ارزشمند است. یک روز هم به خودم گفتم امروز همه پیام ها را می خوانم، اما راستش نزدیک به هزار پیام را خواندم و دیگر در حالی که نزدیک بود از چشم هایم خون بچکد، دست نگه داشتم اما سعی می کنم به صورت گذرا هم شده همه نظرات را بخوانم.
اولین قسمت از سریال که پخش شد حامد تهرانی را چطور دیدید و از خودتان چقدر بابت ایفای این نقش راضی بودید؟
- قسمت اول سریال را که دیدم حس دوگانه ای داشتم؛ هم خیلی خیلی نگران بودم و هم خیلی خیلی ذوق زده. اما حقیقتش را بخواهم بگویم وقتی حامد تهرانی را در اولین قسمت می دیدم، برایم خیلی غریب بود! یک موقع یادم می رود که خودم نقش حامد را بازی کرده ام! مثل یک بیننده به تماشای او می نشینم؛ با نگرانی هایش نگران می شوم، با خنده هایش می خندم، با غصه هایش غمگین می شوم. امیدوارم مردم عزیزم هم با حامد ارتباط برقرار گرده باشند ... امیدوارم.
در سینما و به ویژه تلویزیون ایران کمتر آثاری داشته ایم که همان اول کار معلوم شود قهرمان قصه مرده است. وقتی فیلمنامه را می خواندید نظرتان درباره انتخاب این شیوه برای روایت داستان چه بود؟
- کلا فیلمنامه هایی را که فلش فوروارد و فلش بک دارند خیلی دوست دارم. یا فیلمنامه هایی که به صورت پازل وار روایت می شوند، مورد علاقه ام هستند. مثل کارهای دیوید فینچر و این طور فیلم ها دغدغه من است. اما برای این کار از همان اول که فیلمنامه را خواندم خیلی ترسیدم و موافق نبودم. گرچه تصمیم گرفتم به فیلمنامه آقای عنقا اعتماد کنم و حالا که نتیجه را می بینم معتقدم این شیوه روایت از سوی نویسنده و کارگردان بی دلیل انتخاب نشده است. این موضوع باعث شده تماشاگر با حامد تهرانی همراه تر باشد.
قبل از پخش سریال در مصاحبه ای گفته بودید اگر خدا بخواهد دیده می شوید اگر نخواهد هم دیده نمی شوید. به قول معروف خدا حسابی برای تان خواسته، نه؟
- خدا را شکر می کنم. من بعد از پخش سریال بیشتر از قبل احساس می کنم که یک نفر آن بالا نشسته و دارد تک به تک بنده هایش را نگاه می کند؛ نگاهی از سر لطف و عشق. خوشحالم که نیم نگاهی هم به من داشته است. خیلی خیلی دوستش دارم و از او ممنونم.
فکر می کردید هنوز یک هفته از پخش نگذشته سریال این همه دیده شود؟ البته دیده شدنی که با چاشنی جنجال و حاشیه همراه بود.
- من در طول ساخت سریال از فضای پشت صح*نه گرفته تا کیفیت کار حدس می زدم که «پدر» این قدر دیده شود اما تا این حدش را واقعا نه. فکر می کنم نویسنده و کارگردان هم انتظار این همه بازخورد را نداشتند. درباره حواشی هم باید بگویم حاشیه تا حدودی می تواند به دیده شدن یک اثر کمک کند اما اگر خود سریال خوب نباشد استقبال ادامه پیدا نمی کند. این حاشیه ها هم به درستی رخ داد. سوال اینجاست که چرا آنهایی که به واسطه حواشی بیننده سریال شدند از پای آن بلند نمی شوند؟ به نظرم این اتفاق یک پیامی دارد.
من و شما می دانیم که سریال فیلمنامه مشخصی دارد، صح*نه هایش رج زده شده اند و قطعا در این مرحله امکان تغییری در اثر آن هم در این حد بنیادین که بفهمیم قسمت اول خواب و رویا بوده و حامد زنده است وجود ندارد. اما دوست داشتید می شد برای مخاطبان عامی که در صفحه سریال و قطعا صفحه خودتان بارها و بارها آرزو کرده اند حامد زنده باشد کاری می کردید؟ مردم از گرانی و مشکلات و هزار و یک چیز خسته اند و انگار گاهی دلخوشی شان می شود زنده ماندن و عاقبت بخیری کاراکتری که خیلی زود به او علاقه مند شده اند.
- فکر می کنم در این باره باید نویسنده و کارگردان نظر بدهند. به نظر من قطعا به آن فکر کرده و می کنند. خدا را چه دیدید شاید حامد زنده ماند و مردم به خواسته دل شان رسیدند! اما خیلی خوشحالم که حامد تهرانی آن قدر مورد محبت مردم قرار گرفته که وقتی پیام های شان را می خوانم و فضای مجازی را به دقت رصد می کنم، می بینم که او چقدر مورد محبت مردم قرار گرفته که آنها نگران حالش هستند. حتی دوست ندارند مرگش را در سریال ببینند و باور کنند. واقعا خوشحالم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

بالا