- تاریخ ثبتنام
- 2019-11-30
- نوشتهها
- 2,708
- لایکها
- 17,584
- امتیازها
- 114
- محل سکونت
- میان یه عالمه رویا
- کیف پول من
- 675
- Points
- 10
خدایا از دل همچون سنگی که با وسوسه زیرورو می شود و به الودگی گناه و سیاهی نافرمانی آلوده شده به تو شکایت می کنم
مناجات دوم؛ مناجات الشاکین
دومین مناجات از مناجات های خمس عشر ( دعاهای پانزده گانه) منقول از امام زین العابدین (ع) ، مناجات شکایت کنندگان نزد خداوند است. شکایت های امام سجاد (ع) در این مناجات مربوط به امور دنیوی، مادی و ستم ها و ظلم هایی که متوجه ایشان شده نیست، بلکه معطوف به مشکلاتی است که در راه انجام وظایف، طريق تعبد و بندگي خدا و راه رسیدن به کمال انسانی وجود دارد. محور این شکایت ها سه چیز است که عبارتند از: نفس، شیطان و قلب سخت و سیاه.
پیامهای مناجات الشاکین
* شکایت از نفس، شیطان و قلب سخت و سیاه.
* بیان خصوصیات نفس اماره: دستور دادن به بدی، سبقت گرفتن بسوی معصیت، آزمند بر نافرمانی و عصیان خداوند، در معرض غضب خداوند، کشاندن انسان به سوی نابودی، توجیه گر در پیروی نکردن از خداوند، بی تاب در مقابل شر و بدی، خودخواه در احسان به دیگران، پیوسته مایل به لهو و لعب، غرق در غفلت و فراموشی، سرعت در کشاندن انسان به معصیت و به تعویق انداختن انسان از توبه.
* بیان دشمنی های شیطان با انسان: گمراه کردن انسان، ایجاد وسوسه و خطورات قلبی در دل انسان، استفاده از هوای نفس، آراستن دوستی دنیا در نظر انسان، جدایی انداختن بین انسان و طاعت و تقرب خداوند.
* شکایت از چند چیز: قلب معیوبی که از هدایت فطری تهی گشته و دچار قساوت شده است، چشمی که از ترس خدا گریان نمی گردد.
* درخواست هایی از خداوند: ما را جزء در معرض جود و احسانت درنیاوری، آماج فتنه ها نگردانی، بر دشمنان پیروز بگردان، بر عیب ها و رسوايي هایم پرده بپوشان، مرا از بلا نگه دار و مرا از معاصیو گناهان حفظ کن.
متن و ترجمه دعای مناجات الشاکین
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است؛
إِلٰهِى إِلَیْكَ أَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً، وَ إِلَى الْخَطِیئَةِ مُبادِرَةً، وَبِمَعاصِیكَ مُولَعَةً، وَ لِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً، تَسْلُكُ بِى مَسالِكَ الْمَهَالِكِ، وَتَجْعَلُنِى عِنْدَكَ أَهْوَنَ هَالِكٍ، كَثِیرَةَ الْعِلَلِ، طَوِیلَةَ الْأَمَلِ، إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ، وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَیْرُ تَمْنَعُ، مَیَّالَةً إِلَى اللَّعِْبِ وَاللَّهْوِ، مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَالسَّهْوِ، تُسْرِعُ بِى إِلى الْحَوْبَةِ، وَتُسَوِّفُنِى بِالتَّوْبَةِ.
خدایا از نفسی که زیاد به بدی فرمان می دهد به تو شکایت می کنم، همان نفسی که شتابنده به سوی خطا و آزمند به انجام گناهان و در معرض خشم توست، نفسی که مرا به راه هلاکت می کشاند و هستی ام را پیش تو از پست ترین تباه شدگان قرار می دهد، بیماری هایش بسیار، آرزویش دراز است، اگر گزندی به او در رسد بی قراری می کند و اگر خیری به او رسد از انفاقش دریغ می ورزد، به بازی و هوسرانی میل بسیار دارد، از غفلت و اشتباه آکنده است، مرا به تندی بجانب معصیت می راند و با من در توبه و ندامت امروز و فردا می کند،
الِٰهِى أَشْكُو إِلَیْكَ عَدُوّاً یُضِلُّنِى، وَشَیْطاناً یُغْوِینِى، قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْواسِ صَدْرِى، وَأَحاطَتْ هَواجِسُه بِقَلْبِى، یُعاضِدُ لِىَ الْهَوىٰ، وَیُزَیِّنُ لِى حُبَّ الدُّنْیا، وَیَحُولُ بَیْنِى وَبَیْنَ الطَّاعَةِ وَالزُّلْفىٰ؛
خدایا از دشمنی که گمراهم می کند و از شیطانی که به بیراهه ام می برد به تو شکایت می کنم، شیطانی که س*ی*نه ام را از وسوسه انباشته و زمزمه های خطرناکش قلبم را فرا گرفته است، شیطانی که با هوا و هوس برایم کمک می کند و عشق به دنیا را در دیدگانم زیور می بخشد و بین من و بندگي و مقام قرب پرده می افکند؛
إِلٰهِى إِلَیْكَ أَشْكُو قَلْباً قاسِیاً مَعَ الْوَسْواسِ مُتَقَلِّباً، وَبِالرَّیْنِ وَالطَّبْعِ مُتَلَبِّساً، وَعَیْناً عَنِ الْبُكاءِ مِنْ خَوْفِكَ جامِدَةً، وَ إِلىٰ ما تَسُرُّها طامِحَةً.
خدایا از دل همچون سنگی که با وسوسه زیرورو می شود و به الودگی گناه و سیاهی نافرمانی آلوده شده به تو شکایت می کنم، خدایا از چشمی که از گریه ناشی از هراس تو خشک شده و در عوض به مناظری که خوشایند آن است خیره گشته به تو شکایت می کنم،
إِلٰهِى لَاحَوْلَ لِى وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِقُدْرَتِكَ، وَلَا نَجاةَ لِى مِنْ مَكارِهِ الدُّنْیا إِلّا بِعِصْمَتِكَ، فَأَسْأَلُكَ بِبَلاغَةِ حِكْمَتِكَ، وَنَفاذِ مَشِیئَتِكَ، أَنْ لَاتَجْعَلَنِى لِغَیْرِ جُودِكَ مُتَعَرِّضاً، وَلَا تُصَیِّرَنِى لِلْفِتَنِ غَرَضاً، وَكُنْ لِى عَلَى الْأَعْداءِ ناصِراً، وَعَلَى الْمَخازِى وَالْعُیُوبِ ساتِراً، وَمِنَ الْبَلاءِ واقِیاً، وَعَنِ الْمَعاصِى عاصِماً، بِرَأْفَتِكَ وَرَحْمَتِكَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
خدایا توان و نیرویی برای من جزء به قدرت تو نیست، راه نجاتی از گرفتاری های دنیا جز نگهداری تو برایم نمی باشد، از تو خواستارم به رسایی حکمتت و نفوذ اراده ات که مرا جزء جودت در معرض چیزی قرار ندهی و هدف فتنه ها نگردانی و علیه دشمنانم یاور باشی و پرده پوش رسوایی ها و عیوبم گردی و از بلا نگهدار و از گناهان بازدارنده ام باشی، به مهر و رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.
نکته ی پایانی
بر اثر عوامل طبیعی، نیازها و حالاتی چون گرسنگی، تشنگی، خستگی، خشم و شادی در انسان برانگیخته می شوند. این حالات و امیالی که به تبع آنها در انسان پدید می آیند، به خودی خود، ضد ارزش به حساب نمی آیند و با ارزش های اخلاقی مغایرت ندارند.
شر و صفت ضد ارزشی وقتی به این میل ها نسبت داده می شود که آنها با یکدیگر تعارض و تزاحم پیدا کنند و انسان در ارضاء برخی از این امیال اسراف کند و خویش را از خواسته ها و امیال دیگری که تأمین آنها هم ضروری است محروم سازد.
توجه بی اندازه به امیال حیوانی و طغیان آن ها سبب می گردد بعضی از امیالی که در انسان شکوفا گردیده اند ارضا نگردند. بدتر آنکه سبب می گردند مقدمات شکوفایی امیال و غرایز متعالی انسانی آماده نگردد، تا آن جا که انسان نه تنها آن امیال لطیف و برتر را در خود نمی یابد، بلکه امکان تحقق چنين امیالی را هم باور ندارد. به طور مثال عشق و محبّت به خدا میلی فطری و برین در انسان است و باتوجه بوجود این میل در انسان و آیات و روایات فراوانی که در مورد محبّت به خدا وارد شده، برخی از اشخاصی که این میل در آن ها شکوفا و بارور نگردیده، وجود آن میل را انکار می کنند و می گویند خدا دوست داشتنی نیست و تعابیر مربوط به محبّت به خدا در آیات و روایات را مجازی می دانند و آن ها را بر محبّت رحمت خدا و یا ثواب الاهی حمل می کنند.
انجمن رمان نویسی
مناجات دوم؛ مناجات الشاکین
دومین مناجات از مناجات های خمس عشر ( دعاهای پانزده گانه) منقول از امام زین العابدین (ع) ، مناجات شکایت کنندگان نزد خداوند است. شکایت های امام سجاد (ع) در این مناجات مربوط به امور دنیوی، مادی و ستم ها و ظلم هایی که متوجه ایشان شده نیست، بلکه معطوف به مشکلاتی است که در راه انجام وظایف، طريق تعبد و بندگي خدا و راه رسیدن به کمال انسانی وجود دارد. محور این شکایت ها سه چیز است که عبارتند از: نفس، شیطان و قلب سخت و سیاه.
پیامهای مناجات الشاکین
* شکایت از نفس، شیطان و قلب سخت و سیاه.
* بیان خصوصیات نفس اماره: دستور دادن به بدی، سبقت گرفتن بسوی معصیت، آزمند بر نافرمانی و عصیان خداوند، در معرض غضب خداوند، کشاندن انسان به سوی نابودی، توجیه گر در پیروی نکردن از خداوند، بی تاب در مقابل شر و بدی، خودخواه در احسان به دیگران، پیوسته مایل به لهو و لعب، غرق در غفلت و فراموشی، سرعت در کشاندن انسان به معصیت و به تعویق انداختن انسان از توبه.
* بیان دشمنی های شیطان با انسان: گمراه کردن انسان، ایجاد وسوسه و خطورات قلبی در دل انسان، استفاده از هوای نفس، آراستن دوستی دنیا در نظر انسان، جدایی انداختن بین انسان و طاعت و تقرب خداوند.
* شکایت از چند چیز: قلب معیوبی که از هدایت فطری تهی گشته و دچار قساوت شده است، چشمی که از ترس خدا گریان نمی گردد.
* درخواست هایی از خداوند: ما را جزء در معرض جود و احسانت درنیاوری، آماج فتنه ها نگردانی، بر دشمنان پیروز بگردان، بر عیب ها و رسوايي هایم پرده بپوشان، مرا از بلا نگه دار و مرا از معاصیو گناهان حفظ کن.
متن و ترجمه دعای مناجات الشاکین
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است؛
إِلٰهِى إِلَیْكَ أَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً، وَ إِلَى الْخَطِیئَةِ مُبادِرَةً، وَبِمَعاصِیكَ مُولَعَةً، وَ لِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً، تَسْلُكُ بِى مَسالِكَ الْمَهَالِكِ، وَتَجْعَلُنِى عِنْدَكَ أَهْوَنَ هَالِكٍ، كَثِیرَةَ الْعِلَلِ، طَوِیلَةَ الْأَمَلِ، إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ، وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَیْرُ تَمْنَعُ، مَیَّالَةً إِلَى اللَّعِْبِ وَاللَّهْوِ، مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَالسَّهْوِ، تُسْرِعُ بِى إِلى الْحَوْبَةِ، وَتُسَوِّفُنِى بِالتَّوْبَةِ.
خدایا از نفسی که زیاد به بدی فرمان می دهد به تو شکایت می کنم، همان نفسی که شتابنده به سوی خطا و آزمند به انجام گناهان و در معرض خشم توست، نفسی که مرا به راه هلاکت می کشاند و هستی ام را پیش تو از پست ترین تباه شدگان قرار می دهد، بیماری هایش بسیار، آرزویش دراز است، اگر گزندی به او در رسد بی قراری می کند و اگر خیری به او رسد از انفاقش دریغ می ورزد، به بازی و هوسرانی میل بسیار دارد، از غفلت و اشتباه آکنده است، مرا به تندی بجانب معصیت می راند و با من در توبه و ندامت امروز و فردا می کند،
الِٰهِى أَشْكُو إِلَیْكَ عَدُوّاً یُضِلُّنِى، وَشَیْطاناً یُغْوِینِى، قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْواسِ صَدْرِى، وَأَحاطَتْ هَواجِسُه بِقَلْبِى، یُعاضِدُ لِىَ الْهَوىٰ، وَیُزَیِّنُ لِى حُبَّ الدُّنْیا، وَیَحُولُ بَیْنِى وَبَیْنَ الطَّاعَةِ وَالزُّلْفىٰ؛
خدایا از دشمنی که گمراهم می کند و از شیطانی که به بیراهه ام می برد به تو شکایت می کنم، شیطانی که س*ی*نه ام را از وسوسه انباشته و زمزمه های خطرناکش قلبم را فرا گرفته است، شیطانی که با هوا و هوس برایم کمک می کند و عشق به دنیا را در دیدگانم زیور می بخشد و بین من و بندگي و مقام قرب پرده می افکند؛
إِلٰهِى إِلَیْكَ أَشْكُو قَلْباً قاسِیاً مَعَ الْوَسْواسِ مُتَقَلِّباً، وَبِالرَّیْنِ وَالطَّبْعِ مُتَلَبِّساً، وَعَیْناً عَنِ الْبُكاءِ مِنْ خَوْفِكَ جامِدَةً، وَ إِلىٰ ما تَسُرُّها طامِحَةً.
خدایا از دل همچون سنگی که با وسوسه زیرورو می شود و به الودگی گناه و سیاهی نافرمانی آلوده شده به تو شکایت می کنم، خدایا از چشمی که از گریه ناشی از هراس تو خشک شده و در عوض به مناظری که خوشایند آن است خیره گشته به تو شکایت می کنم،
إِلٰهِى لَاحَوْلَ لِى وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِقُدْرَتِكَ، وَلَا نَجاةَ لِى مِنْ مَكارِهِ الدُّنْیا إِلّا بِعِصْمَتِكَ، فَأَسْأَلُكَ بِبَلاغَةِ حِكْمَتِكَ، وَنَفاذِ مَشِیئَتِكَ، أَنْ لَاتَجْعَلَنِى لِغَیْرِ جُودِكَ مُتَعَرِّضاً، وَلَا تُصَیِّرَنِى لِلْفِتَنِ غَرَضاً، وَكُنْ لِى عَلَى الْأَعْداءِ ناصِراً، وَعَلَى الْمَخازِى وَالْعُیُوبِ ساتِراً، وَمِنَ الْبَلاءِ واقِیاً، وَعَنِ الْمَعاصِى عاصِماً، بِرَأْفَتِكَ وَرَحْمَتِكَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
خدایا توان و نیرویی برای من جزء به قدرت تو نیست، راه نجاتی از گرفتاری های دنیا جز نگهداری تو برایم نمی باشد، از تو خواستارم به رسایی حکمتت و نفوذ اراده ات که مرا جزء جودت در معرض چیزی قرار ندهی و هدف فتنه ها نگردانی و علیه دشمنانم یاور باشی و پرده پوش رسوایی ها و عیوبم گردی و از بلا نگهدار و از گناهان بازدارنده ام باشی، به مهر و رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.
نکته ی پایانی
بر اثر عوامل طبیعی، نیازها و حالاتی چون گرسنگی، تشنگی، خستگی، خشم و شادی در انسان برانگیخته می شوند. این حالات و امیالی که به تبع آنها در انسان پدید می آیند، به خودی خود، ضد ارزش به حساب نمی آیند و با ارزش های اخلاقی مغایرت ندارند.
شر و صفت ضد ارزشی وقتی به این میل ها نسبت داده می شود که آنها با یکدیگر تعارض و تزاحم پیدا کنند و انسان در ارضاء برخی از این امیال اسراف کند و خویش را از خواسته ها و امیال دیگری که تأمین آنها هم ضروری است محروم سازد.
توجه بی اندازه به امیال حیوانی و طغیان آن ها سبب می گردد بعضی از امیالی که در انسان شکوفا گردیده اند ارضا نگردند. بدتر آنکه سبب می گردند مقدمات شکوفایی امیال و غرایز متعالی انسانی آماده نگردد، تا آن جا که انسان نه تنها آن امیال لطیف و برتر را در خود نمی یابد، بلکه امکان تحقق چنين امیالی را هم باور ندارد. به طور مثال عشق و محبّت به خدا میلی فطری و برین در انسان است و باتوجه بوجود این میل در انسان و آیات و روایات فراوانی که در مورد محبّت به خدا وارد شده، برخی از اشخاصی که این میل در آن ها شکوفا و بارور نگردیده، وجود آن میل را انکار می کنند و می گویند خدا دوست داشتنی نیست و تعابیر مربوط به محبّت به خدا در آیات و روایات را مجازی می دانند و آن ها را بر محبّت رحمت خدا و یا ثواب الاهی حمل می کنند.
انجمن رمان نویسی