...صدای خندهِ برگ و باد بود
پاییز و ر*ق*ص گلها
چه صدایِ آشنایی
صدای ملودی باران میآید
بوی غم و خاک باران خورده میآید
پنجرهها باز میشوند
غنچهها سیراب میشوند
بهار میآید
لباس نو را بر تنم میکند
صورتم را نوازش میکند
#تقدیم به او که جان و جهانم بود اما ندارمش :)
#لبهی_پرتگاه
#زری
#انجمن_تک_رمان