خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. NADIYA

    شعر لبه‌ی پرتگاه اثر زری

    ...نظری به حال من کن یا رب، جانم را فدا کن بیچاره‌ام کردی، گفتا تو خودپسندی گفتم غمت نباشد، شادی‌هایم را به او ادا کن گفتا شدم پریشان، این نیست لیلیِ من بگشای آن لبت را، این عشق را اعتراف کن گفتا نشکن حرمت، این نیست راه چاره گفتم آن غم هر چه باشد، مرا از آن دور کن #لبه‌ی_پرتگاه #زری #انجمن_تک_رمان
  2. NADIYA

    شعر لبه‌ی پرتگاه اثر زری

    مرا ز غم نبودت چه بسیار است دل من از نبود تو چه نالان است لبانم ز شوق تو همچو گل می‌خندد نبود تو، هر روز مرا عجیب می‌آزرد #لبه‌ی_پرتگاه #زری #انجمن_تک_رمان
  3. NADIYA

    شعر لبه‌ی پرتگاه اثر زری

    چه غمگین است این عشق، که در سی*ن*ه داری غم عشقت را هرگز ندهم به خنده و یک شادی ز تو دارم غمی بزرگ در سی*ن*ه، دیگر چه از این بهتر؟ تو چه به من دادی جز غم؟ دیگر چه غمی داری؟ #لبه‌ی_پرتگاه #زری #انجمن_تک_رمان
  4. NADIYA

    شعر لبه‌ی پرتگاه اثر زری

    من در ره غم گرفتار شدم در سد عش تو مدهوش شدم به حال بد من بنگر چو لیلی، ز عشقت دیوانه شدم #لبه‌ی_پرتگاه #زری #انجمن_تک_رمان
  5. NADIYA

    شعر لبه‌ی پرتگاه اثر زری

    ...او که رفت، رفت او که آمد، آمد گذشته گذشت، آینده می‌آید غمِ چه بر سی*ن*ه داری؟ گیتی تو را همراه کرد غم‌ دنیا بی‌پایان است تو چرا غم دنیا، بر سی*ن*ه می‌پنداری؟ بر غم بی‌پایانِ دنیا نکن زاری هر از گاهی قهقهه مستانه بر ل*ب داری چرا دنبال بهانه‌ای که خود را بیازاری؟ #لبه‌ی_پرتگاه #زری #انجمن_تک_رمان
  6. NADIYA

    شعر لبه‌ی پرتگاه اثر زری

    ...نیست؟ عشق و معشوق هنر زیبای افق عشق و غم است مجنون، دلیل این عشق و غم بی‌جلای لیلی نیست! آخر و عاقبت این عشق بی‌پایان صورت کدر است این راه و رسم عاشقان بی‌معشوقِ جان‌سوز نیست دگر خبری از کورسویی امید در دل لیلی نیست طالعِ گمراه بی‌نام و نشان مجنون آرزوی مرگ نیست #لبه‌ی_پرتگاه #زری #انجمن_تک_رمان
  7. NADIYA

    شعر لبه‌ی پرتگاه اثر زری

    ...بازد در نگاهم، نگاهت همچو گل شکفته بود و این راز لیک می‌گویم رازم نهفته همچو در چشمان طناز گل رز، گونه‌های گلگون تو را کرد غنچه‌ای باز تو را می‌خواهم و نمی‌گویم تا بماند یادگاری تا غرور مالامالم نشود بیماری گرچه می‌دانم حقیقتِ تلخ را اما می‌دانم که تو دوستم داری! #لبه‌ی_پرتگاه #زری...
  8. NADIYA

    شعر لبه‌ی پرتگاه اثر زری

    ...من را، این‌گونه رها کردی؟ جز نام تو، نام دگر در شعرهایم نیست دگر این قلب جان‌سوزم ز نبودت نالان نیست ز نام تو، دگر سیگار کام سنگینی نمی‌جوید کسی جز تو، دگر عطر پیراهنم را نمی‌بوید تا گلویم رسید فریادِ غم و بی‌بند و باری دلم از غم بی‌جلای نبودت ضجه زد تا تو نیایی #لبه‌ی_پرتگاه #زری #انجمن_تک_رمان
  9. NADIYA

    شعر لبه‌ی پرتگاه اثر زری

    ...خواب غفلتت رفتی و رفتی به باغ رویا به باغ دشت و صحرا رفتی و رفتی سایه‌ی ابری در دل خاک دلم را آشفته کردی و رفتی تو اشک سرد چشمانِ مرا چو قطره‌های باران افشاندی و رفتی ظلمت شب لالایی شد کویر تشنه‌ل*ب سیراب شد تو می‌باری همچو قطره‌ی باران در جام ش*ر*اب نیلوفر و مرداب #لبه‌ی_پرتگاه #زری #انجمن_تک_رمان
  10. NADIYA

    شعر لبه‌ی پرتگاه اثر زری

    ...راز قصه‌هاست تلخ‌ترین راز نهفته در ماست با شکنجه‌ی غم‌ها عجین است اما سوگلی فراق در ره ماست چون کبوتر عاشق صح*نه‌ی رواق‌هاست کلاغ آوازخان پر شوق در با‌غ‌هاست از میان درختان سَرَک می‌کشد پرنده‌ی بال شکسته در آسمانِ شمول‌هاست عشقت هنوز یادگار غم‌انگیز قصه‌هاست #لبه‌ی_پرتگاه #زری #انجمن_تک_رمان
بالا