خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • انجمن بدون تغییر موضوع و محتوا به فروش می رسد (بعد از خرید باید همین روال رو ادامه بدید) در صورت توافق انتشارات نیز واگذار می شود. برای خرید به آیدی @zahra_jim80 در تلگرام و ایتا پیام بدید

ساعت تک رمان

  1. gilas

    درحال تایپ لعن |ساناز محمدی کاربر انجمن تک رمان

    ...از آن نبود. همان دختری که پا به تمام قانون قبیله‌اش گذاشته بود، و خودش را پسر جا زده بود، تا بتواند در این قبیله، تعلیم ببیند! چه شده بود؟ چه بلایی به سرش آمده بود؟ - دیگه نمی‌شناسمت یل، چه بلایی به سرت اوردی؟چی‌شدی؟ این سه سال چی‌ کار کردی، چرا عوض شدی؟ #لعن #نویسنده ساناز محمدی #انجمن تک رمان
  2. gilas

    درحال تایپ لعن |ساناز محمدی کاربر انجمن تک رمان

    ...بگیرد. بعد … بعد، افتادنش از لبه‌ی پرتگاه و گریه‌های آن مرد… . دیگر چیزی به یادش نمی‌آمد، یعنی چقدر خوابیده بود؟ اصلاً کی تصمیم گرفته بود تناسخ پیدا کند؟ وقتی مرلین دید هیچ واکنشی نسبت به حرف‌هایش نشان نمی‌دهد، ضربه‌ی دیگری به تخته‌ی س*ی*نه‌اش زد. #لعن #نام نویسنده ساناز محمدی #انجمن تک رمان
  3. gilas

    درحال تایپ لعن |ساناز محمدی کاربر انجمن تک رمان

    ...- پس حقیقت داشت؟ بعد دستش را محکم فشرد و چشمانش را با درد بست. کنار دستی‌اش نزدیک گوشش زمزمه‌وار گفت: - یادت نره خودت اول از همه برای کشته شدنش بسیج شده بودی! جوابی نداد و گذاشت تمام احساساتش هم‌چون خاکستر سیاه در گوشه‌ی خاک خورده‌ی قلبش بماند! #لعن #نام نویسنده ساناز محمدی #انجمن تک رمان
بالا