...از برای رسیدن به وراءِ این صحرا بود.
نوای دلنشینی که با ستایشِ مهربانترین، به التماسی از برای وصلَش، با صراطی مستقیم بود.
نوائی که قُل به قُلاَش، قُلقُلِ عشق بود.
نوائی که از بلندایِ کرسیِ رفیعش، گویا شاهراهی را نشانه بود، از برای رستگاری!
***
#غباری_بر_شاهراه
#حسینعلی
#کاربر_انجمن_تک_رمان