خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. parand

    درحال تایپ رمان ردولوت | parand کاربر انجمن تک رمان

    ...نه شیرپسته و مخلفات. از اونجا که بستنی سفارش ندادم و چیزای ترشم بعید می‌دونم، بس... . لبخندم کم‌کم جمع می‌شود. این‌ها تماماً علایق نگار بود. نگار هم جزئی از تحقیقاتش محسوب می‌شد ؟ - بس به تحقیقاتتون آب طالبی رو هم اضافه کنید. و دستم را به سمت نو*شی*دنی محبوبم دراز می‌کنم. #ردولوت #تک_رمان...
  2. parand

    درحال تایپ رمان ردولوت | parand کاربر انجمن تک رمان

    ...نمی‌ماند. با دیدن سفارشات زبانم را نامحسوس بر روی ل*بم می‌کشم. مگر امکان داشت؟ تمام مورد علاقه‌هایم برروی میز و به صورت یک جا وجود داشت. امّا... . - اینا سفارشات دو نفره واقعاً؟ ل*بم را گ*از می‌گیرم، الان است که فاز شکست عشقی و ناراحتی بردارد و من را سگ کند و دهانم... . #تک_رمان #parand.kh #ردولوت
  3. parand

    درحال تایپ رمان ردولوت | parand کاربر انجمن تک رمان

    ...بشینم ... . هنوز بخشی از سفارشاتم رو نیاوردن، مهمون من باشید. حرفش خیالم را راحت کرد منتها نمی‌دانم چرا فکر می‌کنم به اجبار این را گفت، شاید هم رسم ادب را به جا آورد. واقعاً توقع این مدلش را دیگر نداشتم. حال که نگاه می‌کنم تفکرم راجبش زمین تا آسمان فرق داشت. #ردولوت #parand.kh #انجمن_تک_رمان
  4. parand

    درحال تایپ رمان ردولوت | parand کاربر انجمن تک رمان

    ...اگر بگوید به تو چه؟ غلط می‌کند! آخ که چه کسی را هم برای این کار انتخاب کرده‌اند. قبل از این‌که پشیمان شوم بلند می‌شوم و با قدم‌های نا مطمئن به سمت میز می‌روم. آرنجش را تکیه‌گاه میز و سرش را بین دستانش گرفته. انگشتان لاک خورده‌ام را روی میز، برای جلب توجهش میزنم. تق‌تق. #تک_رمان #ردولوت...
  5. parand

    درحال تایپ رمان ردولوت | parand کاربر انجمن تک رمان

    ...که وسط سالن سبز شده‌ام، الان است که من را با انگشت نشان دهند، بس کجا رفت این سعید گور به گور شده؟ - خانم... . این‌جا صندلی خالی هست. دنبال کردن صدایش، مساوی می‌شود با جرقه درون مغزم. خودش است! حال می‌گویید چرا؟ چون دیلاق‌خان نشسته هم بلند بود. چرا زودتر ندیده بودمش. #ردولوت #تک_رمان #parand.kh
  6. parand

    درحال تایپ رمان ردولوت | parand کاربر انجمن تک رمان

    ...ارزشش چقدر بوده، تو از سرشم زیادی بودی، اصلا خودت و ناراحت نکن. اما نگار فقط سکوت کرده بود. با این‌که تجربه ر*اب*طه عاشقانه نداشتم، اما معنای وابسته شدن را می‌دانستم، هر چه نباشد مدتی با هم بوده‌اند. نمک خوردن و نمک‌دان شکستن او دل خواهرم را بی‌شک صد تکه کرده بود. #ردولوت #parand.kh...
  7. parand

    درحال تایپ رمان ردولوت | parand کاربر انجمن تک رمان

    ...فس‌فس می‌کنی تو. هنوزم عین بچگی‌هات سوسولی، دوتا تو گفتی دوتا من، این که دیگه زر زر نداره. قلبم از حرفش اکلیلی می‌شود. چقدر قلب مهربانی داشت که حرفم را به دل نگرفته بود و سعی در این داشت حرف‌های بد را روانه لانه‌های مخفیه دور و دراز فکرمان کند، جوری که انگار حرفی نبوده. #تک_رمان #parand.kh...
  8. parand

    درحال تایپ رمان ردولوت | parand کاربر انجمن تک رمان

    ...کند، اما... . - برو هر غلطی می‌خواهی بکن. بی‌لیاقت. حصار دست بچه‌ها که از دورش شل می‌شود، به یک‌باره به موهایم چنگ می‌زند و جیغم را بلند می‌کند. - ولی تو غلط می‌کنی با من این‌جوری حرف می‌زنی. من دهنت و گِل می‌گیرم. و خیلی زود موهایم را ول می‌کند و از در خارج می‌شود. #ردولوت #parand.kh #تک_رمان
  9. parand

    درحال تایپ رمان ردولوت | parand کاربر انجمن تک رمان

    ...نداشتم بدونم چه موهبتیه، میرم سر کارش می‌زارم میام کلی می‌خندیم، حالا تو این بِین‌ هم اون چیزایی که تو می‌خوای رو برات میارم. با نگاهی که روانه‌ام می‌کند، خر خودتی تنها یک سوتفاهم است. - یلدا، تو کافیه بهم نگاه کنی. من از چشمات می‌فهمم مشکلت چیه. پس دهنت رو ببند. #parand.kh #ردولوت #تک_رمان
  10. parand

    درحال تایپ رمان ردولوت | parand کاربر انجمن تک رمان

    ...ازت بعید بود. سکوت مزخرفی برقرار می‌شود. هیچ‌کس حرفی برای گفتن ندارد. واقعا هم به قول مونا بعید بود. اصلا آن پسر چه داشت که تمام دارایی‌اش را در اختیارش گذاشته بود. داستان عکس‌ها به کنار. باز هم تمام نگاه‌ها جز نگار من را هدف قرار می‌دهند. #parand.kh #ردولوت #انجمن_تک_رمان [/CODE][/SPOILER]
بالا