Usage for hash tag: ما_گناهکار_نیستیم

ساعت تک رمان

  1. Paryzad

    کامل شده دلنوشته ما گناهکار نیستیم | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...آدم‌ها الکی خوش‌اند... هر بار از خوشی‌های الکی‌شان، احمقانه تعریف می‌کنند. مدام می‌خندند و می‌گویند : زندگی همین است! سراسر آغشته به غم خوش بودن. آنها هر لحظه بیشتر به من محتاج‌اند. باید همیشه کسی باشد تا یادآوری کند زندگی، چیزی به جز توهم نیست... #ما_گناهکار_نیستیم #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  2. Paryzad

    کامل شده دلنوشته ما گناهکار نیستیم | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...در سنگفرش های این شهر غریب سرگردانم. مثل خوابی آرام به نام آرامش، رویا می دستانم. خدایا خدایا، من دیوانه شدم! دیوانه شدم که هر شب در سراب دیدگان بدنامی میرقصم. از ترس آن لحظه ای دیوانه شدم که خونین وار در من می‌خندد.... دیوانه شدم.... دیوانه شدم..... #ما_گناهکار_نیستیم #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  3. Paryzad

    کامل شده دلنوشته ما گناهکار نیستیم | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...که با نام مرگ، سرزنش‌ها گفتید. ای عاشقانِ خدایی؛ مرا دریابید! مرا از آفت‌هایی دریابید که از جوشش خشم نیکی، لبریز است. از صداهایی دریابید که خالصانه از سرزمین عشق و نفرت می‌گذرد. مرا دریاب... شاید چون هنوز آنقدر استوار نیستم که بتوانم زندگی کنم. #ما_گناهکار_نیستیم #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  4. Paryzad

    کامل شده دلنوشته ما گناهکار نیستیم | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...گفتند. عاقبت ما... آواره و دربه‌در پیچ و خم پندارهایی می‌شویم که آوایش مصیبت است. رها می‌شویم از بندهایی که وجودمان را به ناحق به اسارت کشید. و عاقبت روزی... آنقدر ناپدید می‌شویم و آنقدر دردناک می‌گریزیم که تنها افسانه‌ی ما بر سر این شهر سایه افکند... #ما_گناهکار_نیستیم #اثر_پریزاد...
  5. Paryzad

    کامل شده دلنوشته ما گناهکار نیستیم | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...طلوع مکن غروب ای‌صبح که من خسته‌ام از این گریز بی‌پایان. که من مثل رهگذری بی‌تفاوت بر پیکر زنده به گور شده‌ی زندگی‌ام، آرام‌آرام می‌گذرم و نشسته‌ام به انتظار تا شاید زیر آن خروارها دلشکستگی بمیرد... ای صبح مکن طلوع! ای صبح مکن طلوع! ای صبح مکن طلوع! #ما_گناهکار_نیستیم #اثر_پریزاد #انجمن_تک‌_رمان
  6. Paryzad

    کامل شده دلنوشته ما گناهکار نیستیم | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...سرشار از تازگی‌های بی‌خود...از آن تازگی‌هایی که مجنون‌وار از آن می‌گریزی و می‌خواهی باور کنط: او وجود ندارد! فردا من می‌مانم و تو و آن شهری که در سکوت می‌میرد. من ناراحت و تو شاد و آن شهر بیدار... و چه کسی می‌داند فردا چه می‌شود؟ چه کسی می‌داند... #ما_گناهکار_نیستیم #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
بالا