Usage for hash tag: ابراهیم_نجم_آبادی

ساعت تک رمان

  1. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...حرف بزنن و ازش بترسن. سرم رو به نشانه‌ی تایید تکون دادم. - آره، اون نوع قتل فقط می‌تونه کار یه روانی باشه که پر از عقده‌ست. احمدی دستاش رو توی هم فشارداد‌. - تنها چیزی که معلومه، اینه که اون یه مرده، همین! چشمام رو به نشانه‌ی تایید باز و بسته کردم. #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی #انجمن_تک_رمان
  2. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...خشم گفت: - اون ع*و*ضی رو بگیر و به سزای اعمالش برسون. لعنتی یه ذره انسانیت توی وجودش نبوده که همچین بلایی سر دختر مردم آورده! سرم رو بلند کردم و به دکتر نگاه کردم. - هیچ سرنخی پیدا نکردی؟ دکتر با درماندگی گفت: - نه، ع*و*ضی هیچ سرنخی از خودش به‌جا نذاشته. #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی...
  3. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...سر تایید کرد. - باشه خانوم جهانی. احمدی از قتل بی‌رحمانه گفت. باید ببینم قاتل با مقتول چی کار کرده که تونسته حال یه مامور پلیس رو بد کنه. برای به دست آوردن جواب این سؤال، باید خودم جنازه رو ببینم. چه دلیل و داستانی پشت این دو کلمه هست؟ نيلوفر کاغذی! #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی...
  4. ا

    کامل شده رمان نيلوفر کاغذی | ابراهیم نجم آبادی کاربر انجمن تک رمان

    ...کردم تا زودتر برسم. بعد از رسیدن به اون‌جا، ماشینم رو کنار ماشین بقیه پارک کردم. از ماشین پیاده شدم و در ماشین رو بستم. به خاطر درجه‌ام(سرگرد) بهم احترام گذاشتن. بچه‌ها داشتن انگشت‌نگاری و کارهای معمول در مورد قتل رو انجام می‌دادن تا سرنخی پیدا کنن. #نیلوفر_کاغذی #ابراهیم_نجم_آبادی...
بالا