Usage for hash tag: پارت182

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    حرفه‌ای رمان میقات | zeynab کاربر انجمن تک رمان

    *** #پارت182 سر پیری معرکه‌ای راه انداختیم که بیا و ببین! به میمنت و شاد باش، مژده برادر داشتن گرفتم؛ فتبارک‌الله بر پدرم، آن رمال چیره‌دست و خدایی که به شکر اندر مزید نعمت‌هایش، مرا صاحب برادر کرد. آن‌قدر با مادرم جیغ زدیم و از شوق گریه کردیم که منشی از مطب بیرونمان کرد؛ خدایی ناکرده از آن...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت182 نفس‌نفس زنان، از بین قبر ها بیرون می‌ایم و خودم را به اهورا می‌رسانم. با لباس فرم، با زانو روی زمین نشسته و پشتش به مَن است. تنه‌ی دَرخت را می‌گیرم و کمرم دولا می‌شود تا نفس‌هایم منظم شود. حامی، پشت سَرم قرار می‌گیرد و با چاشنی کمی نگرانی رو به اهورایی که پشت به ما، به زمین زانو زده...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    همیشه از این و اون می شنیدم فلانی خیلی فضول بود شوهر کرد عاقل شد، من باورم نمی شد ولی خوب الان خودم بهش رسیدم. حس می کنم خیلی اخلاق و رفتارام تغییر کرده! یه دونه گل رز کندم و عمیق بوییدمش، این باغ مثل بهشته، دستم رو به کمرم زدم و کمرم رو صاف کردم. نگاهم چرخید روی امیر که کلافه توی الاچیق قدم می...
بالا