خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. NADIYA

    درحال تایپ من با تو مجنون شدم| اثر زری نویسنده انجمن تک رمان

    ...شده؟ شانه‌ای بالا انداخت و به طرف حیاط عمارت گام نهاد‌. به‌قدری باران شدید می‌بارید که گویا دانه‌های تگرگ یا برف بودند که از آسمان به زمین فرود می‌آمدند. در حینی که می‌دوید، دستش را بر روی دامن مشکی‌رنگش نهاد و با صدای بشاشی ل*ب زد: - گلی، گلی دخترم کجایی تو؟ #من_با_تو_مجنون_شدم #زری...
  2. NADIYA

    درحال تایپ من با تو مجنون شدم| اثر زری نویسنده انجمن تک رمان

    ...اگر آن روز پدرش آن ناسزاها را همراه با سیلی به جان و تن بی‌روح او نمی‌زد و هرگز در این چهار دیواری دست و پا نمی‌زد؛ اما سرنوشت است و قلم سرد و بی‌روحش، هر چه باب میلش باشد می‌نویسد‌ و پاک کن هم ندارد که اگر جاهایی که اشتباه و بی‌رحمانه می‌نویسد را پاک کند. #من_با_تو_مجنون_شدم #زری #انجمن_تک_رمان
  3. NADIYA

    درحال تایپ من با تو مجنون شدم| اثر زری نویسنده انجمن تک رمان

    ...و می‌داند که با سر و صداهای مهیب و وحشتناک از خواب زیبایت برمی‌خیزی می‌داند که میان آمار معتادان و کشته شدگان، به آرامی گام برمی‌داری و در نهایت چاقو را به جای گلوبند اشتباه می‌گیری و دست به قتل‌ها می‌زنی و دیگر پشیمانی‌ات به درد این خانه‌ی بی‌چراغ نمی‌خورد. #من_با_تو_مجنون_شدم #زری...
  4. NADIYA

    درحال تایپ من با تو مجنون شدم| اثر زری نویسنده انجمن تک رمان

    ...که خواب نیست و در واقع حقیقت است و عزیزانش نمکدان به‌دست بر روی زخم‌های قدیمی و نو، بی‌رحمانه نمک می‌پاشند آن‌‌جاست که یک عروسک‌ خیمه‌شب بازی می‌شود، عروسکی که هر گاه گفتند باید به ساز آن‌ها برقصد و بگرید و بخندد، هر گاه نفس بکشد و هر زمان اعلام کردند بمیرد! #من_با_تو_مجنون_شدم #زری...
بالا