ساعت تک رمان

  1. شکوفه فدیعمی☆

    کامل شده رمان جانان من باش| شکوفه فدیعمی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت_دویست_هفتاد_دو با دیدن حال بد جانان، بلند هق زدم و شونه‌هام از غم شروع به لرزین کردن که جانان با ل*ب‌های نیمه باز، آروم گفت: - س... سیاوش. با گریه صورت جانان رو ب*و*سیدم و گفتم: - تو رو خدا حرف نزن. انرژیت رو روی من لعنتی تموم نکن. جانان، تو حق نداری من رو تنها بذاری. بعد با عصبانیت، سرم رو...
  2. شکوفه فدیعمی☆

    کامل شده رمان جانان من باش| شکوفه فدیعمی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت_دویست_هفتاد_یک امیر‌حسین انگشتش رو روی ماشه‌ی اسلحه گذاشت و با فشار دادن ماشه‌، تیر خلاص رو به آرزوهام می‌زد. قبل از فشار دادن ماشه توسط امیرحسین، دامن عروسم رو محکم بالا گرفتم. با گریه به سمت سیاوش رفتم و جلوی عشق زندگیم سپری شدم، قوی‌تر از اشک‌ و ناله‌هام که ناگهان، صدای شلیک تیر توی...
بالا