ساعت تک رمان

  1. شکوفه فدیعمی☆

    کامل شده رمان جانان من باش| شکوفه فدیعمی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت_دویست_چهل_چهار امیرحسین با این حرف، با خشم به سمتم برگشت و گفت: - عه؟ که به‌ خاطر مامان جونته، آره؟ با این حرف، با نفرت نگاهش کردم که امیرحسین پوزخندی زد. بعد نگاهش جدی شد و گفت: - بهم بگو دیروز توی بیمارستان چی‌ کار می‌کردی؟ با حرفش حسابی جا خوردم. این‌ از کجا می‌دونه که من... . نکنه...
بالا