#پارت_صد_نود_شیش
سیاوش! این اینجا چیکار میکنه؟ با چه رویی اومده و توی چشمهای من نگاه کنه؟
با دهن نیمه باز، به سیاوش خیره شده بودم که یک دفعه اخمی کردم و به سمت در برگشتم که ساحل با تندی به سمتم اومد. محکم بازوم رو از پشت گرفت و با لحن التماسواری گفت:
- نه جانان. نمیذارم از اینجا بیرون...