#پارت_صد_هشتاد_چهار
مامان با خشم موهام رو محکم کشید و با داد گفت:
- مامان و زهرمار. بگو جانان! بگو که این قرصهای لعنتی متعلق به تو نیستند. بگو لامصب!
با چشمهای اشکیم آخ بلندی گفتم و با صدای لرزونی گفتم:
- مامان تو رو خدا موهام رو ول کن. بهخدا دردم اومد.
- بگو جانان! بگو که اینکار رو با ما...