اخه این چشم های سرد و بی روح، چی داره که من رو این جور اروم می کنه!چشمام یکم سوخت و یه قطره اشک توی چشمام شناور شد. با لبخند تلخی سرم رو زیر انداخت و ل*بم رو به دندون گرفتم که گریه نکنم.با همون چشمهای نم ناک و لبخند تلخ روی لبام بهش خیره شدم ، با جدیت تمام نگاهم می کرد، حس می کردم همه من رو به...