Usage for hash tag: پارت115

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت115 نه بخاطر حامی ها، بلکه بخاطر گرسنگی بیش از حد کودکم به اشپز امده بودم. یزدان نبود و حامی روی مبل نشسته و با دست‌های زیر چانه زده خیره مرا نگاه می‌کند: - می‌دونی این خونه بی‌تو مثل جهنمه، مگه نه؟ او زبان باز است و عقل حکم می‌کند هر وقت دَهان باز کرده تا وردی روی قلبت بخواند، پنبه در گوش...
  2. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    از شدت خنده زمین و هوا رو گ*از می زدم، اشکم در امده بود و شکمم داشت از فشار پاره می شد با التماس مچ دستاش رو گرفتم: -وای ... وای امیر خان تورو خدا ... با لبخند کج نادری که کنج لباش بود. اروم از روی شکمم بلند شد، دستام رو گذاشتم روی شکمم و ته مونده خندم رو جمع کردم اشک گوشه چشمام که ناشی از فشار...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #ناشناس بی توجه به پشت سر هم حرف زدن های نجمه راهی اتاقم شدم،یه دم حرف میزد و انتظار داشت بشنوم!خسته دستم رو توی گوشام کردم و با چهره سرد و سختی به سمتش برگشتم،چشم های درشت یشمیش پر از التماس خیره دریای شب چشمام بود: -فقط یه لحظه به حرفام گوش کن. توپ کنترل خشم، توی دستام رو با عصبانیت فشردم،...
بالا