#پارت_صد_هفتاد_سه
سیاوش با حرفم متعجّب بهم زل زد که من با صدای لرزونی گفتم:
- نکنه عاشق دختر دیگهای هستی؟
سیاوش با این حرفم ناگهان عصبانی شد و گفت:
- وقتی از داستان خبر نداری بیخودی واسه خودت شِر نباف. واقعاً نمیفهممت جانان! نمیتونی بفهمی وقتی یک آدم بهت میگه دیگه نمیخوامت، یعنی چی؟ یا...