#پارت_صد_شصت_نه
با رسیدن به خونهی سیاوش آروم از ماشین پیاده شدم و به ساختمان لوکسی که سیاوش توش زندگی میکرد، نگاه کردم و نفس عمیقی کشیدم. کیفم رو روی شونهام جابهجا کردم و با قدمهای لرزون پا توی ساختمان گذاشتم و به سمت آسانسور رفتم. دکمهی طبقهی دوم رو زدم. با استرس شروع به کندن پو*ست ل*بم...