#پارت_صد_شصت_هشت
صورت رنگ پریده و کمی زیر چشمهام گود افتاده بود. اصلاً حال آرایش کردن رو نداشتم. تا وقتی که دلیل غیبت سیاوش رو نفهمم دل بیقرارم آروم نمیگیره؛ چون حس و حال هیچکاری رو نمیتونم داشته باشم. نگاه غمگینم رو از آیینه گرفتم و از اتاقم بیرون اومدم. مامان با دیدن سر و وضعم از...