#پارت_صد_شصت_چهار
بعد از یک ساعت با گذشت ترافیک همیشهی تهران بالأخره به مقصد رسیدم. به آرومی پیاده شدم، به سمت راننده رفتم و گفتم:
- میشه منتظرم بمونید؟
راننده که پسر جوونی بود گفت:
- خانوم منتظر بمونم کرایهتون زیاد میشهها؛ بعدش دبه نکنی بگی این حرفها رو بهم نگفتی!
با حرفش با بیحوصلگی...