...پدر و مادرت گفتم با یکی از پسرای توی پا*ر*تی بودی، برای همین این کارا رو کردن، نمیخواستن آبروشون بره.
چشمام از تعجب گرد شده بود، با منمن و بریدهبریده گفتم:
- تو... تو... چی گفتی؟! گفتی... گفتی من با کی بودم!؟
ایلیا سرش رو پایین انداخت و گفت:
- سامان.
#نُتهای_بیآوا
#آوا_اسدی
#انجمن_تک_رمان