#پارت_صد_سی_چهار
سیاوش بستنی رو از دستم گرفت. با دهن کجی قاشقم رو به سمتش گرفتم که سیاوش با تعجّب نگاهی بهم کرد و گفت:
- تو بستنی رو با قاشق میخوری؟ بچهای مگه؟
از حرفش دوتا شاخ گاو هلندی برام در اومد. این دیگه چه مرگشه نصف شبی؟ پس بستنی رو با چی میخورن؟ با چشمهای گرد شده نگاهی بهش کردم و...