خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • انجمن بدون تغییر موضوع و محتوا به فروش می رسد (بعد از خرید باید همین روال رو ادامه بدید) در صورت توافق انتشارات نیز واگذار می شود. برای خرید به آیدی @zahra_jim80 در تلگرام و ایتا پیام بدید

ساعت تک رمان

  1. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۱۳ قهقه‌ی بلندی زدم و بعد از خدافظی گوشی رو روی صندلی کمک راننده پرت کردم. بهزاد بهترین رفیقی بود که هر کسی می‌تونه داشته باشه. خوشحال دوباره استارت زدم و ماشین رو راه انداختم. لذتی که رانندگی بهم میداد باعث شده بود حتی ذره‌ای نگران حرف‌های بهزاد نباشم و این... خیلی بده. صدای ضبط رو تا...
  2. چکاوّک

    حرفه‌ای رمان زهم زردآلو | مهاجر کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۱۴ فکر کنم صدایم را نمی‌شنود. یعنی نمی‌خواهد بشنود. فقط می‌خواهد برود و می‌رود. روبه‌روی در قرار می‌گیرد و قبل از این‌که بخواهد بازش کند، صدای زمزمه‌اش را می‌شنوم: - از اولم نباید می‌اومدم. پوف کلافه‌ای می‌کشم‌. باید بغض لعنتی‌اش را جمع می‌کردم، باید این لعنتی نسبت دادن به او را هم تمام...
  3. چکاوّک

    حرفه‌ای رمان زهم زردآلو | مهاجر کاربر انجمن تک رمان

    #زهم_زردآلو #پارت۱۳ می‌شنوم، صدایش ضربانِ لعنتی قلبش را که آن‌قدرها ریتمیک نیست، می‌شنوم. آن‌قدر نزدیک هستم به قفسه س*ی*نه‌اش که این صدای بلند را بشنوم و با جرعت بگویم ممکن نیست اشتباه بشنوم، این تپش تند را که انگار گوشم را خراش می‌دهد! نگاهم سر می‌خورد روی چشم‌هایش، آینه افکارش؛ اما باز هم همان...
  4. Mizzle✾

    VIP رمان بطن دالان تاریکی(جلداول) | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۱۳ من هر وقت که می‌رفتم شکار، می‌فهمیدم که انسان‌ها بوی مخصوص به خودشون رو دارن و الان دارم می‌فهمم که بوی انسان رو نمیدن. بوی یه موجود دیگه رو میدن که نمی‌دونم چی هستن و کی هستن. حتی نمی‌دونم که خطری برامون دارن یانه. مطمئن بودم که این بو، بوی انسان نیست بوی یه موجوده غریبه‌است. قضیه خیلی...
بالا