#پست۱۶
#قاصدکها_میرقصند
بغضها عجیباند. مانند یک طناب دور گردنت میپیچند، محکمتر میشوند و امان از زمانی که این طناب پاره بشود، سیل عظیمی از غصه هموار میشود.
#قاصدک_ها_میرقصند
#دلنوشته
#ملینا_نامور
#انجمن_تک_رمان
#یه_روز_که
#پست۱۶
حسودی میکنم. به هر کسی که صبحها وقتی از خواب بلند میشی، صدای دورگهات رو میشنوه و چشمهای خمارت رو میبینه.
حسودی میکنم. به هر کسی که موهای بهم ریختهی اول صبحت رو میبینه و میتونه بهت صبح بخیر بگه!
به دوستات، به خانوادهت، به آشناهات حسودیم میشه. اونها خیلی راحت...