Usage for hash tag: پارت74

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت74 این بدترین تخلیه عمرم بود! از لحظه اول تا اخر، پر از استرس بود و دستم به شیر اب بود که همین سرش را بیرون اورد، او را کور کنم. اصلا نفهمیدم چگونه تخلیه کردم! اول او و سپس من، از در سرویس بیرون می‌رویم. مرا کشان کشان به طرف تخت می‌برد و خم می‌شود تا پایش را باز کند، همین که می‌خواهد حلقه...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت74 مانند اکثر اوقات بیکاری در اشپز خانه چپیده ام. هنوز هم از یاد اوری دو بامداد دیشب، گونه هایم گلگون است. او مرا پر از احساسی که تا به حال ندیده بودم ب*و*سیدِه و گفته بود... گفته بود مَن ارامش می کنم. من! حامی راد را ارام می کردم! باور می کنید؟ از همان ب*وسه، نَم نَمک اغاز کَرد و راستش، من...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #شهرزاد دستام رو بی حوصله زیر چنم گذاشته بودم. به درختای که با سرعت از کنارشون رد می شدیم نگاه می کردم.دلیل این همه اعتماد مامان به ساواش واقعا برام گنگ بود. درسته پسر خوبیه و یا بهتر بگم یه نمونه بارز و بی همتا، ولی خوب دلیل نمی شه ان قدر اعتماد داشته باشه که بگه شب پیشش بمونم،تلخ خندی زدم و...
بالا