Usage for hash tag: پارت57

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت57 صدرا در طرف من را باز می‌کند و این حد از جنتلمنی این مرد، حرام زنش باشد، از گلویش پایین نرود! همین است که هست. با خنده، سیس ملکه انگلیس را می‌گیرم و از ماشین پیاده می‌شوم. حیاط پر از درخت های پرتقال و سیب است! عطر شکوفه ها و طروات درخت ها، باهم در آمیخته شده و جانم را جلا می‌دهد. خاک...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت57 غرقم در افکارم... افکارم شده دریا و فکرم شده یک کشتی شکسته که هیچ تعادلی ندارد و هر لحظه باید منتظر غرق شدنش بود. داشتم خفه میشدم بین اون همه حس مختلفی که جدیدا سر باز کرده بودند. اولین بار بود یه مَرد بغییر پدرم توی قَل*بم راه باز کرده و حالا مهراد، برای من از یه برادر خیلی عزیز تره...
  3. Saba.N

    کامل شده رمان واژگون | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    هُوالحق! #پارت57 #واژگون #صبا_نصیری #انجمن_تک_رمان *** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! ***
  4. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #شهرزاد بدنم خیلی درد می کرد. بی جون و خسته کنجی از غار افتاده بودم و ناله می کردم، پو*ست بدنم می سوخت و درد وحشتناکی که توی دلم و لگنم می پیچید غیر قابل تحمل بود.سرمای غار به مغذ استخونم می نشست و باعث تیر کشیدن بدنم میشد.با گریه های بی صدا و پر ناله‌ دوباره تلاش برای بیداری گیلدا کردم. اون...
بالا