#پارت۵۵
با دیدن ساعت، نفس راحتی کشیدم و اینبار من کنجکاو پرسیدم:
_ خب، رهام خان! حالا تو یه کم از خودت بگو ببینم چند مرده حلاجی؟
رهام با غرور سر بالا گرفت و با نگاه خاصی، طولانی مدت بهم خیره شد. حالا میگم نگاه خاص فکر نکنید با آب دهنِ آویزون، دست به چونش گرفته و داره عارفانه و عاشقانه نگاهم...